خوش آمدید

مرجع گرافیک و کد نویسی

محل نمایش تبلیغات شمامحل نمایش تبلیغات شمامحل نمایش تبلیغات شمامحل نمایش تبلیغات شما

آرشیو مطالب
Archive

امکانات وب
Code

پر مخاطب ها
Favorite Posts

خبرنامه
NewsLetter

عضویت
Register

نام کاربري :
رمز عبور :

راهبردهایی برای پرداختن به مقاله بدون نکته
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:16

تا به حال خود را در انتهای مقاله پیدا کرده اید اما مطمئن نیستید که در مورد چه چیزی می نویسید؟ تعداد زیادی کلمه اما مطمئن نیستید که این همه معنی چیست؟

آیا تابحال بازخوردی در مورد مقاله دریافت کرده اید که می گوید ایده های زیادی وجود دارد؟ یا این که مطالب زیادی وجود دارد اما خواننده مطمئن نیست که به کجا می رود؟

آیا تا به حال می خواستم به نویسنده ای که نویسندگی زیادی کرده بود کمک کند اما نکت point آنها را نگرفته است؟

این نوع احساس و بازخورد به یک مسئله احتمالی با هدف مقاله اشاره دارد. ممکن است نویسنده - و این ممکن است شما باشد - در مورد آنچه می نویسند در مورد یا برای آنها روشن نیست. آنها / شما ممکن است هدف مشخصی نداشته باشید. اما چگونه بررسی کنیم که آیا این مورد است؟

آیا من چهار استراتژی برای شما دارم ...

بازدید : 568
برچسب‌ها :
لباس برای نوشتن؟ خنجر مین
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:16

هر چند وقت یک بار درمورد دانشگاهیان و لباسها می نویسم. من چیزهایی را در مورد این دیدم: کلیشه بند ناف و چرم های چرمی ، اینکه ما چگونه زنان دانشگاهی  از قضاوت در مورد آنچه می پوشیم ناراحت هستند ، و توصیه هایی در مورد پوشیدن لباس متناسب با موقعیت علمی شما. نوشتن  برخی از نوشتن مد نیز  برای دانشگاهیان نیز وجود دارد.

با این حال ، من هنوز کسی را ندیده ام که در هنگام نوشتن درباره آنچه که می پوشند بحث کند.

این ممکن است به این دلیل باشد که موضوع کاملاً جالبی نیست. اما جای تعجب ندارم ، آیا افشای آنچه که همه ما هنگام نوشتن می پوشیم به اندازه عکس مکانهایی که می نویسیم - دفاتر و میزهای مختلف ما جالب است ؟ من می دانم که من هرگز بعد از اعتراف خود به یکی از همکارانم نگاه نکرده ام که او همیشه می نویسد که لباس خواب سوپرمن را پوشیده است.

من همیشه در ردیاب های قدیمی ، تی شرت ، بلوز اگر سرد است ، و یک جفت دمپایی می نویسم. من این لباس نمکی را به محض بلند شدن ، عموماً از قبل حمام می کنم. فنجان چای در دست ، من از پله ها به بالای انبار دفتر خود می روم. پوشیدن لباس مناسب با کار عمومی نشانه شکاف بین نوشتن و بقیه روز است. از آن زمان با یک حافظه دوردست ، من به کار خود می روم یا برای انجام کارهای آکادمیک خلاقانه کمتری به دفتر انبار باز می گردم ...

IMG_0608

می دانم که هنگام نوشتن کاملاً ناخوشایند و شیک هستم ، همانطور که هر کسی که صبح با من سر و صدا کرده است می داند. من با این حال بسیار ، بسیار راحت هستم.

و مدت هاست که من تقریباً همان ترکیب نوشتن لباس را پوشیده ام. از زمان دکتری من صبح از خواب بلند و کشیدن روی تابلوها یک سیگنال واضح است که اکنون قصد دارم برای چند ساعت بنویسم.

لباس نوشتن به من نشان می دهد که این همان کاری است که من می خواهم انجام دهم و آنها به دیگران در خانه من نیز سیگنال می دهند . اگر من در جست و جوی خودم باشم و دمپایی ها از من انتظار ندارند که جلوی یک مکالمه طولانی را بگیرم - در حال نوشتن هستم. و مرا در راه پله ها قطع نکنید ، تفکر قبلاً اتفاق می افتد.

و من بیشتر صبح ها خنجر نوشتن خنده دار را قرار می دهم. این یک لباس گاه به گاه انتخاب نیست ، بلکه یک عادت معمولی است. (یک کار ضعیف ، معذرت خواهی.) البته می توانم با لباس دیگری بنویسم ، اما دسته کوچک موسیقی جاز دمپایی ردیابی انتخاب اول من است.

برای ذهن من و بدن نوشتن به این سطح خنجر نیاز دارد. پس این خنجر چیست؟ داگی اصطلاحی استرالیایی است که به معنای مسلماً و کاملاً شیک ، بدون شیک ، مرتب و راحت نیست. Daggy را می توان به عنوان یک اصطلاح سوءاستفاده استفاده کرد - اما شاید بیشتر اوقات از روی محبت استفاده شود ، همانطور که در او لباس کمی در آغوش کشیدن دارد . #antistyle. #dag. قطعاً #scruffy و #downmarket.

اما من به شدت علاقه مندم - افراد هنگام نوشتن چه چیزهایی می پوشند؟ آیا شما هم خنجر هستید وقتی می نویسید؟ یا هستی ... ؟؟؟

بازدید : 435
برچسب‌ها :
مقابله با پیش نویس اول کثیف
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:16

شما ممکن است تازه از طریق نوشتن رایگان یک بند بزرگ از مواد تولید کرده باشید. یا شاید شما یک مقاله بسیار نادرست یا مقاله پیش نویس پایان نامه داشته باشید. از کجا شروع کنیم به نوشتن مقاله مفید از بقیه؟ طلا چیست و چکه چیست؟ چگونه به یک پیش نویس بعدی دقیق تر برسیم؟

اکنون تجدید نظر در دستور است.

همه ما مجبوریم دوباره طراحی کنیم. واقعاً این فقط شما نیست حتی پروست تجدید نظر کرد.

proust_8_msfile_04_01-copy_det_

بنابراین ، یک استراتژی تجدید نظر در اینجا وجود دارد - این فقط یک مورد است ، دیگران نیز وجود دارند - اما این ارزش دارد که ببینیم چگونه برای شما کار می کند ... من آن را شماره خاموش می نامم.

گام یک:

پیش نویس را بخوانید و یک یا دو جمله ای را که می خواهید بیان کنید خلاصه کنید - نکته ای که می خواهید بیان کنید .

یا

اگر یک جمله یا دو جمله آماده وجود ندارد ، جمله ای بنویسید که استدلال شما می خواهد بسازد ، مهمترین چیزی که می خواهید خواننده پس از اتمام آن به خاطر بیاورد - اکنون تصور کنید - مقاله آخر.

سپس

جمله یا کلید اصلی را چاپ کنید و آن را در جایی که می توانید در رایانه مشاهده کنید ، قرار دهید - آن را بالای صفحه بچسبانید ، یا کنار آن قرار دهید.

یا

از یک برنامه post it استفاده کنید و جمله یا دو کلمه کلیدی خود را بر روی یادداشت برش داده و جایگذاری کنید تا در حین کار بر روی پیش نویس کثیف ، آن را مشاهده کنید.

مرحله دوم

اکنون این لیست را تایپ کنید:

زمینه را فراهم کنید ، زمینه را فراهم کنید
روشن ، تعریف ، مشخص
با مراجعه به ادبیات ، سیاست یا عمل ، موضوع را به دانش های گسترده تر متصل کنید
گزارش دهید ، دنباله حسابرسی از آنچه انجام دادید را تهیه کنید
نشان دادن ، نمونه سازی ، پشتیبانی ، ارائه شواهد ، اثبات
پیچیده ، پیش بینی ضد استدلال ، ارائه تفاوت های ظریف
گسترش ، پیامدها را ترسیم کنید
این لیست را روی چاپ دیگری بگذارید یا آن را ارسال کنید - و آن را در جایی نزدیک به جملات کلیدی قرار دهید ، تا زمانی که این لیست جایی باشد که در هنگام کار بر روی پیش نویس کثیف خود ، می توانید آنها را مشاهده کنید.

مرحله سوم

پیش نویس کثیف خود را بر روی صفحه و یا به عنوان چاپ بیرون بروید. هر پاراگراف را بررسی کنید تا ببینید آنچه در رابطه با نکته ای که شما می خواهید انجام دهید چیست. از خود بپرسید ، آیا این پاراگراف زمینه ای را ارائه می دهد ، روشن می کند ، زمینه ای را ارائه می دهد ، تصویر می کند ، پیچیدگی می کند یا موضوعی را که می خواهم بیان کنم؟

در شروع هر پاراگراف ، شماره مناسب را بنویسید یا تایپ کنید. 1 برای متن ، 2 برای شفاف سازی و موارد دیگر ، هرچه مناسب باشد.

در پایان این سؤال و تمرین شماره ممکن است شما با پاراگراف یا تکه هایی که عدد ندارند باقی بماند. باقیمانده اکنون می تواند در یک طرف قرار گیرد. بگذارید آنها در پیش نویس اول باشند. و نگران رها کردن آنها نباشید ، اگر به طور ناگهانی متوجه شدید که به هر یک از آنها احتیاج دارید ، همیشه می توانید آنها را دوباره به دست آورید. اما این بندهای مازاد احتمالاً کار خود را انجام داده اند.

مرحله چهارم

جمله یا دو جمله را برش زده و چسباندن کنید و این نکته را دارید که در بالای یک سند جدید قرار می دهید.

اکنون تمام پاراگرافهای شماره گذاری شده خود را ، به ترتیب 1-6 ، در سند جدید بریزید و بچسبانید. اکنون آغاز یک سند مجددا سفارش داده شده است که در آن شما:

موضوع را معرفی کنید ، زمینه و پیش زمینه را تهیه کنید و بگویید که چرا مهم است
بیان ، تعریف ، تعریف ، شرایط خود را مشخص کنید ، و بگویید چه می خواهید و نمی خواهید
موضوع را به دانش های گسترده تر ، ادبیات مربوطه ، متن سیاست و غیره وصل کنید
گزارش ، تهیه و پیگیری حسابرسی آنچه انجام داده اید - روش و طرح تحقیق خود و حدود آن را توضیح دهید
نتایج تحقیق خود را نشان داده ، نمونه سازی ، پشتیبانی کنید ، شواهد ارائه دهید ، اثبات کنید - گزارش دهید
پیچیده ، ضد استدلال را پیش بینی کنید ، ظرافت را ارائه دهید - درباره نتایج خود بحث و گفتگو کنید و آنها را به ادبیات گسترده تر وصل کنید
پیام ها را گسترش دهید ، نتیجه گیری کنید - استدلال خود را نتیجه گیری کنید ، و به سؤالات So What و Now چه پاسخ می دهید
مرحله پنجم

اکنون می توانید هر بخش 1-7 را وارد کنید و پاراگراف ها را به یک ترتیب منطقی تبدیل کنید. می توانید آنها را دور بزنید تا زمانی که حساس شوند ، در صورت لزوم پاراگراف های جدید را وارد کنید.

این سند جدید در حال حاضر چاهی برای تکمیل بازآفرینی است.

بله

(این استراتژی اقتباسی است از Bruce Ballinger (2007) نویسنده کنجکاو . بوستون: پیرسون.)

 

بازدید : 831
برچسب‌ها :
آیا #acwri یک سرگرمی است؟
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:15

بیشترین سؤالی که از نویسندگان پرسیده می شود این است که: "آیا شما هر روز می نویسید ، یا فقط منتظر اعتصاب برای اعتصاب هستید؟" نوعی سرگرمی؟  هیلاری مانتل

مانتل اخیراً در مورد شیوه های نوشتن خود برای "  Guardian Review" (16 آوریل ) نوشت . او به خوانندگان گفت که خیلی زود صبح ها از خواب بلند می شود و می نویسد ، شاید برای یک ساعت ، شاید خیلی طولانی تر باشد. بعضی اوقات نوشتن جریان دارد و بعضی اوقات بسیار تردید است. در هر صورت ، مانتل نمی داند آنچه را که او نوشت ، چند ساعت یا شاید حتی چند روز پس از آن بخواند ، آیا چیزی که او تولید کرده است خوب بوده یا خیر. او متن را از دور چاپ می کند و بعد از آن می تواند آن را بخواند ، با فاصله ای از تولید آن. او می گوید نوشتن درباره الهام نیست ، بلکه پشتکار است. این یک کار است. این یک سرگرمی نیست.

مانتل ساندیسونفرهنگ لغت سرگرمی را به عنوان سرگرمی تعریف می کند ، چیزی که برای لذت بردن دنبال می شود ، این شغل اصلی سرگرمی نیست. بنابراین در گفتن اینکه او سرگرمی نیست ، مانتل نیز می گوید نوشتن شغل اوست و مانند هر کار دیگری ، این چیزی نیست که الزاماً همواره آسان باشد. مانتل معتقد است نوشتن چیزی است که اغلب باید انجام شود و باید انجام شود - گرچه داستان داستان خصوصیات خاص خود را در جریان دارد و مانند دیگر نوشتارها نیست.

اما این اشاره مانتل این سرگرمی بود که باعث شد من متوقف و فکر کنم. در حالی که دانشگاهیان نویسندگان تمام وقت نیستند - ما نیز تدریس می کنیم و تحقیق می کنیم - نوشتن سومین شرح شغل علمی است. این به دنبال مانتل سرگرمی نیست ، کاری است که ما در خارج از کار واقعی انجام می دهیم. این است این کار است. نوشتن چیزی که لزوماً به الهام نیاز دارد ، یا چیزی که می توانیم به طور خودکار انتظار داشته باشیم همان نوع لذت را برای ما به ارمغان می آورد ، مانند باغبانی در آخر هفته ، نیست. این فقط کار است.

درک نوشتن آکادمیک به عنوان چیزی غیر از سرگرمی ، دیدن آن به عنوان بخشی از کار ، نشان می دهد که ما دانشگاهیان باید:

راهی پیدا کنید که نوشتن را جدی بگیرید ، نوشتن را به زندگی عادی کار خود تبدیل کنید ، و
انتظار داشته باشید که ، مانند هر بخش دیگر از کار ما ، گاهی اوقات نوشتن به راحتی پیش می رود ، در بعضی مواقع کلمات  جریان پیدا می کنند ، اما در بعضی اوقات نوشتن در واقع کار بسیار سختی خواهد بود. و مانند مانتل ، ما به بهترین وجه می توانیم بگوییم که آنچه که ما موفق به نوشتن شدیم ، مطلبی است که وقتی بعداً به آن نگاه جدی می کنیم. ممکن است نوشتن در آن زمان بد / بی فایده باشد اما در واقع خوب است.
من تعجب نمی کنم که آیا بعضی از مشکلات نوشتن دانشگاهی که اغلب در مورد آنها می شنوم - وقت ندارم ، شما باید بخواهید بنویسید ، من فقط می نشینم و به صفحه خیره می شوم ، نوشتن فقط باعث می شود احساس بدی پیدا کنم ، فقط نمی توانم هر روز بنویسم - ممکن است ، جایی که در زیر آنها دفن شده است ، نوعی از اعتقاد سرگرمی. یک باور آگاهانه نیست ، اما برخی از قانون نانوشته که ما در بعضی مواقع جذب کرده ایم .... اعتقادی که نوشتن باید لذت بخش باشد. و / یا این عقیده که نوشتن در واقع کار واقعی بورس تحصیلی نیست ، نوعی افزودنی است که باید زمان اضافی برای آن پیدا شود ... نوشتن به یک مناسبت خاص نیاز دارد ، به لحظه مناسب نیاز دارد ، درست مثل یک روز آفتابی درست به نظر می رسد برای کاشت نهال

من تعجب نمی کنم که اگر صدای بلندتر صحبت کردن و صحبت کردن در مورد نوشتن به عنوان کاملاً ضروری برای بورس تحصیلی مفید باشد.

و اگر ما نوشتن را یک کار دانشگاهی می دانیم ، چگونه می تواند این تدریس را تغییر دهد؟ شیوه نظارت ما؟ و از همه مهمتر ، چگونه مؤسسات ما در واقع می توانند به سمت تقویت و ترویج فرهنگ آکادمیک محور باشند ... در حالی که ما می توانیم برخی کارها را انجام دهیم - مثلاً تعطیل کردن و نوشتن باعث می شود که تمرین نوشتن بخشی قابل مشاهده تر و مشترک تر از زندگی دانشگاهی باشد - ما همچنین نیاز به شناخت جدی تر نوشتن آکادمیک به عنوان کار واقعی داریم.

کلمات کار و بار به ذهن می آیند.

بازدید : 510
برچسب‌ها :
بازخورد در مورد مقاله
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:15

اگر با شریک نویسندگی یا گروهی کار می کنید ، زمانی فرا می رسد که بخواهید به یکدیگر بازخورد دهید. و شما می خواهید که بازخورد تأیید کننده نباشد که ناتوان کننده باشد ، و به راحتی انتقادی داشته باشد و به شدت منفی نباشد.

در اینجا چند نکته شروع وجود دارد که می توانید در نظر بگیرید. آنها منجر به کمک به شما در سازماندهی افکار و گفتگو می شوند. شما در مکالمه واقعی خود تمام این نشانگرها را پوشش نخواهید داد  ، اما آنها برای پیش خواندن شما مفید هستند. آنها به سادگی پرچم گذاری برخی از آنچه شما می توانید بحث کنید.

283792277_c04cb875f5_z.jpg
عکس توسط Annabelle Shemer ، Flickr Creative Commons.

قبل از هر چیز ، خلاصه آنچه را که فکر می کنید استدلال مقاله است ، خلاصه کنید. شنیدن نسخه شما برای نویسنده مفید است زیرا می توانند تفسیر شما را با قصدشان مقایسه کنند.
اکنون آنچه را که فکر می کنید نقاط قوت مقاله است ، خلاصه کنید.

به نویسنده بگویید که فکر می کنید علاقه مند به خواندن مقاله است و چرا - آنها می توانند این موضوع را در مقابل مخاطب خیالی خود بررسی کنند.

بعد حکم مقاله را در نظر بگیرید. آیا نویسنده در آغاز یک دلیل قانع کننده برای مقاله ارائه می دهد؟ آیا آنها به روشنی بیان می کنند که در مقاله چه می خواهند انجام دهند؟ آیا آنها اهمیت مقاله را در مقدمه مشخص می کنند؟ آیا ایده ای در مورد کارهایی که ممکن است متفاوت انجام دهند ، دارید؟

آیا خواننده می داند که در مقاله انتظار دارد؟ آیا نویسنده در ابتدا می گوید استدلال مقاله چیست و چگونه ارائه خواهد شد؟ آیا این موضوع در چکیده و / یا مقدمه ارائه شده است و این انتخاب چه تفاوتی را برای شما به عنوان خواننده ایجاد می کند؟ آیا استدلال اقتصادی و واضح توضیح داده شده است؟

آیا موضوع مقاله در ادبیات مربوطه قرار دارد؟ آیا متون بدیهی وجود دارد که حذف شده اند؟ ادبیات مورد استفاده در مقاله - در استدلال ، روش یا تحلیل - و کجا باید باشند؟

آیا طرح تحقیق موجه و روشن است؟ آیا آن را به اندازه کافی مفصل ، یا بیش از حد دقیق است؟ آیا پیشنهادی برای بهبود دارید؟

آیا مقاله به خوبی ساختار یافته است؟ جریان دارد؟ آیا جایی بود که احساس کردید در صخره ای سقوط کرده اید؟ به نویسنده نشان دهید که در کجا و بحث در مورد آنچه ممکن است برای دستیابی به جریان انجام دهند.

آیا بخشی از استدلال وجود دارد که به نظر نمی رسد؟ یا شاید اضافی؟ آیا تمام مطالبی که استفاده می شود مربوط به استدلال است؟ آیا مدارکی وجود ندارد؟ آیا مکانهای واضحی وجود داشت که بتواند ادله ضد یا مدرک ارائه کند ، اما توسط نویسنده پیش بینی نشده بود؟ مشکلاتی را که می بینید مشخص کنید و پیشنهادهایی درباره آنچه نویسنده می تواند انجام دهد را ارائه دهید.

آیا عنوان ها و زیرنویس های کافی وجود دارد؟ آیا عناوین و زیرنویسها آموزنده هستند؟ اگر اینطور نیست ، برخی از گزینه های متناسب با محتوای مقاله را ارائه دهید.

آیا نویسنده هرگونه سؤال یا مشکلی را در متن ایجاد می کند ، اما به آن نمی پردازد؟ در مورد این که کجا و کجا هستند خاص باشید.

آیا نتیجه گیری مقاله به حکم تعیین شده در ابتدا باز می گردد؟ آیا مسئله اصلی یا معما به اندازه کافی مورد توجه قرار گرفته است؟ اگر اینطور نباشد ، نویسنده چه کاری می تواند انجام دهد؟ آیا نویسنده به سؤالاتی در نتیجه و آنچه در حال حاضر است پاسخ می دهد - آیا پیامدهای سیاست ، تمرین یا تحقیقات بیشتر را بیان می کند؟ اگر اینطور نباشد ، نویسنده را چه می تواند در نظر بگیرد؟

آیا در منابع ، تاریخ ها ، نام ها یا نقل قول ها خطایی متوجه شده اید؟ آیا ارجاع صحیح و مداوم است؟

آیا این مقاله جالب است ، آیا احتمالاً باعث می شود خواننده بخواهد در ادامه بخواند؟ آیا پیشنهادی برای نویسنده دارید؟

آیا در هیچ کجای کاغذ وجود داشت که شما فقط به آنچه گفته می شد علاقه خود را از دست دادید؟ از کجا این اتفاق افتاد و نویسنده چه کاری می تواند انجام دهد؟

در پایان مکالمه به برخی از جنبه های مثبت مقاله برگردید. به نظر شما جالب ترین مقاله چیست؟ چه گیج کننده بود؟ چه چیزی تصور شما را تسخیر کرد؟ آیا چیزی وجود دارد که باعث شود شما در مورد کار خودتان فکر کنید؟

این مقاله همچنین می تواند در هنگام خواندن و تجدید نظر در کار خود ، مفید واقع شود. 

بازدید : 484
برچسب‌ها :
ایجاد هویت آنلاین
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:15

این یک پست مهمان از مارک کاریگان ، پژوهشگر  مرکز هستی شناسی اجتماعی است : socialontology.org ، دانشگاه وارویک و همکار دیجیتالی در بررسی جامعه‌شناسی :thesocreview. توییت درmark_carrigan را علامت گذاری کنید و اخیراً  رسانه های اجتماعی را برای دانشگاهیان منتشر کرده است.

احتمالاً تلاش چشمگیر تهیه تصویر آنلاین احتمالاً خنثی است. مطمئناً این یک موضوع مکرر در انتقاد از رسانه های اجتماعی و خودشیفتگی دیجیتالی است که گفته می شود جذاب است. اما لازم نیست یک فرایند وقت گیر باشد. تأمل در مورد چگونگی ارائه خود به صورت آنلاین مفید است زیرا سریعترین راه برای رسیدگی به موضوعات گسترده تر هویت آنلاین است. در حالی که هویت آنلاین بیشتر از آنچه اتفاق می افتد در پروفایل رسانه های اجتماعی خود قرار دهید وجود دارد ، با این حال این مورد وجود دارد که این جنبه هویت آنلاین شما است که بیشترین کنترل را بر آن دارید. با این حال با گفتن همه این موارد ، مطمئناً می توانید وقتی قصد دارید كاری دیگر انجام دهید ، وقت خود را برای كسب مشخصات پروفایل تلف كنید. بنابراین محتاط باشید.

9781446298695گزینه های موجود در اختیار شما تا حد زیادی در پارامترهایی تعریف شده توسط سرویس هایی که استفاده می کنید عمل می کند. به عبارت دیگر ، فقط موارد بسیار زیادی وجود دارد که می توانید سفارشی سازی کنید. اما هرچه واضح تر درباره داستانی باشید که می خواهید بگویید ، انجام کاری جالب در این محدودیت ها ساده تر خواهد بود. به عنوان مثال ، توییتر را در نظر بگیرید. بدیهی است محدودیتی در چگونگی قرارگیری اطلاعات در پروفایل توییتر وجود دارد. به همین دلیل باید تصمیم بگیرید که اطلاعات برای ارائه مهمترین اطلاعات برای شما مهم است. به عنوان مثال ، اگر شما در درجه اول با ملاقات با دیگران در منطقه خود مشغول هستید ، پیش بینی منافع تحقیقات شما معقول است ، در مورد آنها بسیار خاص تر از موارد دیگر است. به عنوان مثال ، "علاقه مند به حساب های جامعه شناختی هویت جنسی" در مقایسه با "علاقه مند به رابطه جنسی".

اما است امکان پذیر است. مثال مورد علاقه من از یانیس واروفاکیس ، اقتصاددان که وزیر دارایی دولت سوریزا یونان در زمان نوشتن است ، می آید. همانطور که خود را به جهانیان توصیف می کند ، "استاد اقتصاد ، بی سر و صدا سال ها متون دانشگاهی مبهم را می نوشت ، تا اینکه با برخورد غیرقانونی اروپا از یک بحران اجتناب ناپذیر به صحنه های عمومی رانده شود." او به معنای واقعی کلمه با بیوگرافی توییتر خود داستانی را روایت می کندو خود را به عنوان یک مرد متفکر معرفی کرد و با خوشحالی در شرایط ناامنی نسبی رنج برد تا اینکه شرایط بخاطر مقابله با شکستهای آشکار طبقه سیاسی ، او را وادار کرد که او را به عرصه عمومی بکشاند. بسیاری از پیروان 727k او ، از تاریخ 12 آوریل 2016 ، بدون شک این تحلیل صحنه سیاسی در اروپا را رد می کنند. اما او آنها را بدون شک در مورد جایی که می ایستد رها می کند. البته ، اگر کار شما شما را در مرکز تاریخ در حال آشکار شدن اروپا سوق داده باشد ، گفتن یک داستان زنده بسیار ساده تر است. اما این دلیلی نیست که به هر حال امتحان کنید.

نکته قدرتمند در مورد گفتن یک داستان این است که فراتر از سطح لیست قرار دادن حقایق در مورد خودتان است. نه اینکه مشکلی در این مورد وجود داشته باشد. به نوعی مانند یک داستان است زیرا شما حقایقی را ارائه می دهید و ترتیب ترتیب ارائه آنها را انتخاب می کنید. اما گفتن یک داستان ، آنها را در متن گسترده تری قرار می دهد و به چیزهایی که مردم درباره شما می آموزند معنا و جهت می دهد. با این وجود ، ذکر حقایق مهم است. با این وجود ، چه نوع واقعیت هایی برای این اهداف مرتبط هستند؟ در اینجا چند پیشنهاد وجود دارد:

وابستگی نهادی شما
علایق تحقیق شما
حسابهای دیگری که با آنها درگیر هستید
منافع شخصی شما
هشتگ هایی که در آنها مشارکت می کنید
سلب مسئولیت نهادی
یک وب سایت اضافی
وب سایت های شخصی چالش برانگیز تر هستند زیرا وب سایت ها ظاهراً متن متمرد تر هستند ، هرچند اهمیت تصاویر را نباید در فرهنگ دیجیتالی نادیده گرفت که به وضوح در سالهای اخیر رو به رو شده است. وب سایت های شخصی فرصتی بیشتری برای گفتن داستانی در مورد خود و آنچه انجام می دهید فراهم می کنند. این فرصت به خودی خود می تواند چالش برانگیز باشد و شاید به نوعی به این توضیح برسد که چرا مشاوران برندسازی آلیس مارویک در کتاب " وضعیت به روز رسانی " خود را بررسی می کنند و به شکلی که انجام می دهند رشد می کند. حتی اگر کمی حسرت بخورم ، یکی از پیشنهادی که مارویک در مورد آن بحث می کند می تواند اثبات شود که اگر می خواهید بدانید که چه چیزی بنویسید بسیار مفید است:

بیوگرافی طولانی تر نوشته شده در شخص سوم
بیوگرافی یک صفحه ای که در شخص اول نوشته شده است
بیوگرافی توییتر 140 کاراکتر
2-3 خط برچسب کلمه ، در نظر گرفته شده به عنوان خلاصه pithy از خودتان
تمرین نهایی ممکن است خیلی دور باشد. اما اگر می خواهید شروع به معرفی خود در بیوگرافی وب سایت کنید ، دیگران می توانند مفید باشند. راه دیگر برای دستیابی به این امر ، جستجوی وب سایت های دانشگاهیانی است که شما از آنها می شناسید یا می شناسید. چگونه آنها خود را آنلاین ارائه می دهند؟ در مورد این چه چیزی را دوست دارید؟ چه چیزی را دوست نداری؟ آیا مواردی وجود دارد که شما را غافلگیر کند؟ آیا مواردی وجود دارد که به گمان شما ممکن است سوء تفسیر شود؟ فکر می کنید آنها سعی در انتقال چه چیزی دارند؟ اینها سؤالات مفیدی است برای ایجاد این احساس که نوعی نمایش آنلاین به صورت آنلاین برای شما مناسب است. با تلاش برای بیان واکنش های شما نسبت به هویت آنلاین افراد دیگر ، این احساس را آسان تر می کنید که می خواهید چگونه خود را تنظیم کنید.

با این حال عنصر بصری برای این موارد مهم است. گرفتن یک نمایه در رسانه های اجتماعی برای نگاه درست می تواند مشکل باشد و تلاش در این کار می تواند یک منبع قدرت تعویق باشد. بسیاری از افراد سعی کرده اند از نگرانی هایی که مردم با زیبایی شناسی حضور رسانه های اجتماعی خود دارند ، سود ببرند ، اگرچه این در واقع می تواند یک مشکل جدید ایجاد کند زیرا مواد بسیار نامناسبی برای مرتب کردن وجود دارد تا بتوانند چیزهای مفیدی را پیدا کنند. جستجو برای "هدر توییتر" و خواهید دید که منظورم چیست. اما در این طیف وسیعی از مطالب وب سایتهایی را مشاهده می کنید که تصاویر رایگان دارند که می توانند در نمایه شما استفاده شوند. کیفیت این متغیرها ، به بیان ساده تر متفاوت است ، گرچه احتمالاً اگر مجموعه ای از موجود را جستجو کنید ، می توانید تصاویر مناسب را پیدا کنید. اما بدیهی است که این سؤال را مطرح می کند که چه چیزی می تواند یک تصویر "مناسب" را تشکیل دهد. تا حدی ، فقط می تواند یکی باشد که دوست دارید. اگر تصویری را پیدا می کنید که شما را به دیدن خود خشنود می کند ، پس چرا از این عنوان عکس هدر خود استفاده نمی کنید؟ به عنوان مثال ، مدت طولانی است که من داشتمتصویر تتریس به عنوان عکس سرصفحه من که دوست داشتم زیرا این موضوع را به طرز شگفت آور از تتریس به یاد من انداخت. این هیچ اهمیت تحصیلی نداشت و به بهترین دانش من ، جنبه ای از خودم را که احساس می کردم برای هویت من مهم است ، منعکس نکرد. این فقط تصویری بود که من در آن گیر کردم که فکر می کردم به عنوان یک عنوان در پروفایل توییتر من جذاب است. گفته می شود ، ممکن است برخی از مواردی که فکر می کنید جذاب به نظر می رسند ، به طور مشابه توسط دیگران در نظر گرفته نشوند ، بنابراین اگر من به شما پیشنهاد می کنم فقط باید چیزی را که دوست دارید انتخاب کنید ، ارزش آن را دارد که در مورد هر چیزی که احتمالاً می تواند محتاط باشد ، محتاط باشید. توهین.

هیچ تعهدی برای استفاده از تصویر پروفایل خود در توییتر یا هر بستر رسانه اجتماعی دیگر برای آن موضوع وجود ندارد. اما ارزش این را دارد که در نظر بگیرید که چه اهداف عملی می تواند چنین تصویری را ارائه دهد. شناسایی افراد در کنفرانس ها برای افراد آسان تر می شود (گرچه شاید این دلیل دلیلی برای نداشتن یکی از آنها باشد) و به شخصی که از قبل با او آشنا شدید کمک می کند تا در هنگام روبرو شدن با اینترنت شما را تأیید کند. همچنین به شما می تواند تصورات شما را از طرق مختلف ایجاد کند که ممکن است مهم باشد اما در این صورت ممکن است غیبت آن نیز ایجاد شود.

 

بازدید : 490
برچسب‌ها :
در احساس احمقانه
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:14

هفته گذشته خواندن کتاب را در قطار شروع کردم. همانطور که انجام می دهید سفر من دو و سه ساعت چهارم طول کشید و در آن زمان ، فصل های یک و نیم را خواندم. من معمولاً سریع خواننده هستم و به همین دلیل این اتفاق برای من بسیار کند بود. علاوه بر این ، نه تنها آهسته بودم ، بلکه تمام آنچه را که می خواندم را درک نکردم. و به همین دلیل ، احساس احمق بودن کردم. 

من این را می نویسم زیرا می خواهم بدانید که اکثر ما تجربه خواندن کتاب را داریم که باعث می شود احساس کمی تاریک کنیم ، کتابی که برای درک آن تلاش می کنیم. این فقط چیزی نیست که در دوره دکترا اتفاق می افتد. ادامه می دهد ... 

پس چرا این اتفاق برای من افتاده است؟ خوب ، بیایید کتابی را که می خوانم به عنوان نمونه ببریم. من دو نظریه جداگانه اجتماعی را که نویسنده گرد هم آورده بود خوانده بودم. من یکی از آنها را خیلی خوب درک کردم و آن را به طور گسترده در کارهای خودم به کار بردم. نظریه دیگر که من کمی از آن استفاده کردم و در حالی که من کاملاً راحت نیستم ، با آن نوشتم و در مورد آن تدریس کردم. بنابراین اگر من دو تئوری منبع را می شناختم ، کتاب باید یک طفره رفتن بود. اما اینطور نبود دلیل این است که این کتاب دو نظریه را به شکلی دور هم جمع کرده است که برای من بسیار ناآشنا بود.

This wasn’t the first book that the author had written on the topic. This was the most recent in a series of papers and books that established their particular line of argument. So in beginning with the latest book, rather than at the beginning of the writings, I was entering a world of the writer’s thinking that was now relatively advanced. Ideas that they might have taken 8000 words to explain in an early paper were now a couple of tightly argued pages – or even less. I was trying to get into, and onto, a scholarly agenda which had taken the author some ten years to build up.

با این حال ، اگرچه مدت زمان زیادی طول کشید تا تعداد کمی از کلمات را بخوانم ، اما هنوز هم همه آنها را درک نکردم. با این حال استراتژی من این نبود که سرعت همه چیز را کاملاً شفاف کند کند کند. من روی هر صفحه متوقف نشدم تا احساس کردم آخرین نکته را درک کرده ام. من سعی کردم فقط به درک کافی از هر صفحه دسترسی داشته باشم تا بتوانم ادامه دهم.

14566402108_f8fb9e5bd6_zچرا؟ خوب ، این کتابی بود که نویسنده در دو فصل اول تمامی عناصر چارچوب را معرفی کرد. بقیه کتاب چارچوبی را که جزئیات هر عنصر کلیدی را با جزئیات بیشتری شرح داده ، باز کرد. همانطور که من در فصل های اول تلاش کردم ، یکی از چیزهایی که من روی آن ها نگه داشتم ، در حالی که احساس کسالت زیادی هم داشتم ، این بود که ایده هایی که من فقط درک آنها را کم نور کرده بود ، احتمالاً تا پایان هشت فصل خیلی واضح تر می شد.

علاوه بر این ، چون این یک کتاب دانشگاهی بود ، می دانستم که تکرار ایده های کلیدی وجود خواهد داشت. من فکر کردم بسیار محتمل است که نویسنده به جمع بندی حرکات مختلف استدلال ، ارائه خلاصه های گلدان در فواصل استراتژیک و در پایان هر فصل ادامه دهد.

با این حال ، و در حال حاضر سه فصل در ، من هنوز هم همه آن را نمی گیرم ، اما من به کلی حرکت است.

پس چرا من ادامه می دهم؟ خوب ، به این دلیل است که موضوعی که کتاب به آن پرداخته است ، موضوعی است که به کمی تحقیقاتی که انجام می دهم مربوط به آلمانی است. نویسنده ادعا می کند ، تا آنجا که می توانم از مقدمه بگویم ، راهی برای دستیابی به برخی از سرزمین های مفهومی تیره که با آن روبرو هستم ، ارائه می دهد. بنابراین من به پروژه تحقیقاتی خود مدیون هستم که کتاب را واگذار کنم. منابع نظری موجود من مطابق آنچه چندین بار تلاش برای نوشتن نشان داده ام ، به کار منوط نیست. من باید سعی کنم چیزی را پیدا کنم که به من کمک کند بن بست را تحمل کنم حتی اگر خواندن به سادگی قطار جدیدی از فکر خود را برانگیزد.

به عنوان دانشمندان ، ما هرگز دست از کار سخت فکر نمی کنیم. در حالی که من و شما احتمالاً همه می توانیم به بعضی از افراد که سالها در همان قسمت تفکر دکتری ناهار خوری میزنیم اشاره کنیم ، دانشمندانی که تحسین می کنیم همچنان با ایده های دشوار روبرو شده اند. 

این احساس ضخیم بودن به اندازه ، پرسه زدن از راه گریز ، فقط دیدن جایی که در آن اتفاق می افتد ، تقریباً در آنجا بودن اما نه کاملاً ، آن درک درست از دسترس نیست ، آن جمله تقریباً در لبه زبان شما شکل گرفته است ... این است کاری که اکثر ما در سراسر شغل دانشگاهی خود انجام می دهیم. تقریباً اما نه - در واقع فکر ما تحت فشار قرار دارد. اگر بخواهیم به رشد خود ادامه دهیم و در گفتگوهای علمی کمک کنیم ، گیر و گیر و احساس احمق بودن کاملاً ضروری است. 

ویگوتسکی ، تئوریسین آموزش روسی ، نامی برای این وضعیت غیر آگاهی ، منطقه توسعه نزدیکی (ZPD) داشت. وی گفت: یادگیری ما احتمالاً وقتی که ما در محدوده بیرونی کارهایی که می توانیم فکر کنیم و انجام دهیم کار می کنیم در حد عالی باشد. ZPD یک منطقه راحتی نیست. به احتمال زیاد کاملاً ناامیدکننده است . اما مکانی است که می توانیم چیزهای زیادی یاد بگیریم *.

تفاوت عمده بین دانشگاهیان با تجربه بیشتر و محققان دکترا در این نیست که ما باهوش تر هستیم. ما فقط در خارج از عمق خود تجربه کرده ایم ، عادت کرده ایم که احساس احمقانه کنیم. ما مجبور شدیم از طریق I-not-get-to-to-درک قبل از آن کار کنیم. می دانیم که اگر در آنجا آویزان شویم و دست نکشیم ، اتفاق می افتد. حتی وقتی ، مانند این کتاب برای من ، این متن به خوبی نوشته نشده است و به همین دلیل مبهم می توانم به راحتی تسلیم شوم. کمتر از نوشتن نامه های درخشان به معنای این نیست که ایده های کتاب ارزش تلاش را ندارند.

من به این فکر ادامه می دهم که ندانستن پیشرو لازم برای شناخت بیت است. ندانستن دلیلی برای ترساندن نیست. در عوض ، زمانی است که شما باید راهکارهای خوبی برای همراهی خود داشته باشید تا دچار مشکل نشوید . 

در دوره دکتری من کلمات کلیدی را یادداشت می کردم تا بتوانم آنها را به خاطر بسپارم. من در قطار متوجه شدم که تقریباً همان کار را با این کتاب دشوار انجام می دهم تا بتوانم کلمات اختصاری عجیب و غریب مورد استفاده نویسنده را به خاطر بسپارم. و با بررسی ساختار کتاب برای دانستن آنچه در آن ارائه شده است ، فهمیدن این که می توانم از متا تفسیر و نشانه گذاری انتظار داشته باشم و لیستی از کلمات اختصاری و معانی آنها را بنویسم ، این راهکارها به این معنی بود که می توانم مطالعه کنم ، هرچند به آرامی و بدون درک کامل.

بنابراین در اینجا احساس می کنیم کمی در سمت متراکم احساس می کنیم. همه چیز خوبه. احمق است خوب است.

سفر قطار بعدی را انجام دهید. هنوز پنج فصل دارم که باید بروم.

 

Vygostky استدلال کرد که یادگیری در ZPD به طور کلی نیاز به کمک های استراتژیک از یک معلم دارد. این ممکن است در دسترس ما به عنوان محققان بزرگسال نباشد. با این حال ، صحبت کردن بر روی متن فریبنده ، همیشه ایده خوبی است ، همانطور که در مجموعه استراتژی های خواندن خود از فهرست آثار خود داریم.

بازدید : 484
برچسب‌ها :
مشاوره در زمینه نوشتن
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:14

برخی از مشاوره های نوشتن دانشگاهی بسیار ضعیف در اتر وجود دارد. و مشاوره ناخوشایند نوشتن آکادمیک مرا کراکر می کند. بنابراین ، یک هشدار سلامتی ، این پست کمی مورد تردید است. منظورم از توصی writing نوشتن ضعیف چیست؟ در اینجا برخی از مطالب قبلی را پیدا کردم ، یک قطعه کمی از وب سایت کتابخانه دانشگاه. این برای دانشجویان کارشناسی ارشد نوشته شده است و می توانید مشکلاتی را که برای حل این توصیه ارائه شده است حدس بزنید.

فرم و نامه شخصی خود را برای نامه بنویسید
· از بیش از حد زبان شخصی خودداری کنید (من ، من ، ما و غیره). برخی از آموزگاران شما را ترجیح می دهند که از این امر به طور کامل دوری کنید.

· هرگز از زبان عاطفی استفاده نکنید. عینی باشد نه ذهنی

· از بیش از حد جزم بودن و تعمیم های گسترده بپرهیزید.

معمولاً بهتر است از نوعی زبان "محافظت" استفاده کنید (به تصویر زیر مراجعه کنید) و اظهاراتی را که بیان می کنید واجد شرایط کنید.

· شما باید از شواهد خواندن منبع خود استفاده کنید تا از آنچه می گویید پشتیبان تهیه کنید و این را به درستی ارجاع دهید.

· از اسمی کردن استفاده کنید. یعنی سعی کنید عبارات مبتنی بر اسم را بنویسید و نه آنهایی که مبتنی بر فعل هستند.

به عنوان مثال ، به جای

جرم به سرعت در حال افزایش بود و پلیس نگران شد.

نوشتن:

افزایش سریع جرم باعث نگرانی پلیس شد.

به طور کلی ، نوشتن آکادمیک با جملات نسبتاً طولانی و استفاده گسترده از بندهای فرعی ، نسبتاً متراکم است. با این حال به یاد داشته باشید که هدف اصلی شما شفافیت است ، بنابراین خیلی جاه طلب نکنید ، به خصوص وقتی شروع به نوشتن می کنید.

هدایت / اجتناب از تعهدات

برای اینکه فاصله ای بین آنچه می نویسید و خودتان به عنوان نویسنده قرار دارید ، محتاط باشید و نه ادعایی ، باید:

· از استفاده بیش از حد از ضمایر اول (من ، ما ، خودمان ، خودمان) خودداری کنید و به جای آن از موارد غیر شخصی استفاده کنید

(اعتقاد بر این است که ... ، می توان ادعا کرد که ...) از افعال منفعل برای جلوگیری از بیان "انجام دهنده" استفاده کنید (آزمایشات انجام شده است) از افعال استفاده می کنند (اغلب با موضوع به عنوان موضوع) مانند تصور ، پیشنهاد ، ادعا ، فرض کنید.

· از "سیگنالهای نگرشی" مانند ظاهرا ، بحث برانگیز ، ایده آل ، عجیب ، غیر منتظره استفاده کنید.

این کلمات به شما امکان می دهد بدون استفاده از زبان شخصی ، به نگرش خود نسبت به چیزی اشاره کنید.

· از افعالی مانند ، ممکن است ، ممکن است ، استفاده کنید که "شما" را چه می گویید "نرم" می کند.

· برای جلوگیری از عمومی سازی بیش از حد ، از قیدهای واجد شرایط مانند برخی ، چند ، اقلیت ، معدودی استفاده کنید.

بنابراین تکلیف کارشناسی شما نمی تواند به نظر برسد که شما با همسران خود صحبت می کنید ... به اندازه کافی عادلانه. هیچ چیز برای بحث و گفتگو در آنجا نیست. من نمی گویم شما لازم نیست در مورد این موارد مشاوره دهید. تا زمانی که مشاوره سالم است. دانش آموزان دوره باید بدانند که چگونه پرونده خود را استدلال کنند بنابراین به نظر نمی رسد که آنها هنوز در کلاس سوم در دبستان هستند.

اما این یک امر بزرگ است اما ... آیا این بهترین روش برای تدوین مشاوره است که به دانشجویان در نوشتن تکالیف خوب در دوره های کارشناسی کمک خواهد کرد؟ واقعاً؟ بیایید نگاهی به آنچه گفته شده است.

آن را رسمی کنید - اما نوشتن بیش از حد اسمی ، بی پرده ، غیرمستقیم می تواند کشنده باشد. این چیزی است که نوشتن دانشگاهی نام خیلی بدی می دهد. از تعمیم بیش از حد استفاده نکنید ، بنابراین از برخی ، چند ، اقلیت استفاده کنید  - اما احتمالاً این فقط به عنوان مبهم خوانده شود. آیا خیلی بلندپرواز نباشید - چرا در نوشتن خود بلند پروازانه نیستید؟ آیا مشاوران ارائه دهنده اینجا واقعاً بدان معنی نیستند که خیلی تلاش نکنید تا روشی را که فکر می کنید نوشتن آکادمیک است بنویسید؟ * facepalm *

چرا من از این توصیه خوب به این دلیل ناراحت هستم؟ آیا واقعاً خیلی وحشتناک است؟ خوب. من تا حدودی در همدردی با افرادی هستم که باید هر دانشجویی را که عالمانه از این ماجراها پیروی می کند ، علامت گذاری کنند ... اما با جدیت تر ، من بخاطر دروس نوشتن آکادمیک که برای آینده تدریس می شود نگران هستم.

تنظیم این نوع الگوهای نوشتن در مقطع کارشناسی ، پایه های محکمی را برای تحصیلات دانشگاهی ایجاد نمی کند که در دوره های کارشناسی ارشد مطلوب ترین باشد. برعکس. در حقیقت ، این نوع توصیه ها افراد را به این فکر می اندازد که نثر متراکم ، بی پروا ، مبهم ، غیر شخصی ، جدا شده آکادمیک است. و این همان کاری است که باید انجام دهند.

16989-1uui02v

اما این طور نیست. کاملاً ممکن است که در نوشتن آکادمیک ، به خوبی مشهود شود ، تفاوت هایی ایجاد شود و اگر متناسب با موضوع باشد ، حتی به احساسات خود نیز اطلاع دهید. شما می توانید سبک داشته باشید. یک مقدار pzazz. شما می توانید واضح ، جذاب و آموزنده باشید - و موارد دیگر.

لازم نیست که رسمی ، غیر شخصی باشید و از تعهد خودداری کنید. شما البته به ترتیب مناسب از پرچین ها و اسم گذاری ها استفاده می کنید ، اما می توانید این موارد را تحت کنترل خود نگه دارید و اجازه ندهید که آنها از طریق صفحات و صفحات متن اجرا شوند.

"غیر متعهد و رسمی باشید" مشاوره نوشتن آکادمیک شیطانی ، و گمراه کننده است ، حتی اگر بسیار نیت داشته باشد. این مطمئناً نصیحت هایی است که آینده نوشتن آکادمیک را به هیچ وجه خوب نخواهد کرد. اصلاً

فرار کن توجه داشته باشید به خود ، فقط الان عمیق نفس بکش ...

بازدید : 456
برچسب‌ها :
نقشه برداری از ادبیات شما
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:14

نقشه برداری یک استراتژی مفید "تفکر" برای جمع آوری ایده های نوظهور درباره کتاب ها و مقاله هایی است که شما خوانده اید. دقیقاً مانند یک نقشه از محیط فیزیکی ، نقشه ای از ادبیات ویژگی های برجسته را برجسته می کند ، نشان می دهد که چگونه نقاط کلیدی به هم متصل می شوند یا از هم جدا می شوند و جنبه های مختلف آنچه را که دیده اید / خوانده شده است ، تعیین می کند. نقشه ادبیات روشی برای طراحی و تنظیم مجدد مجدد مطالبی که انجام داده اید است.

نقشه بصری نقشه نویسی روابط بین متون مختلف فرایندی دیگر برای تجزیه و تحلیل است. در ادامه از خلاصه و ترکیب آن آمده است. وقتی خواندن خود را نقشه برداری می کنید ، به دنبال گروه بندی ها و الگویی هستید که بتوانید آنها را شناسایی کنید. نقشه برداری به شما نیاز دارد که خواندن خود را ارزیابی کرده و دسته بندی کنید - درست همانطور که با سایر اشکال داده های تحقیق انجام می دهید. نقشه برداری نیز یک فرآیند تفسیر و داوری است.

نقشه دیزی از چهره های کلیدی در این زمینه دقیقاً آن چیزی نبود که سرپرست وی انتظار داشت
نقشه اولیه دیزی از چهره های کلیدی در این زمینه همان چیزی نبود که سرپرست وی انتظار داشت

وقتی برای اولین بار خواندن خود را شروع می کنید ، ممکن است نتوانید نقشه ای را انجام دهید. شاید خیلی زود باشد یا هنوز نتوانسته اید درباره سهم خود در این زمینه فکر کنید. اما نقشه برداری مطمئناً چیزی است که می تواند پایه و اساس گفتگوی نظارت را تشکیل دهد - دانش بیشتر ناظر از این زمینه می تواند به شما کمک کند تا در مورد ادبیات مهمتر صحبت کنید. سرپرستان می توانند شما را در تصمیم گیری در مورد ادبیات باقی نمانده راهنمایی کنند ، همچنین آنچه را که باید "بخواند" برای شما باقی می ماند.

عملکرد بدنی تهیه نقشه ، نمایش تصویری از خواندن شما ، در مجموع می تواند به شما کمک کند تا:

اتصالات جدید برقرار کنید تغییر از نوشتن به فرم بصری ممکن است به شما کمک کند تا امور را به صورت گرافیکی تر ببینید و این اغلب می تواند بینش جدیدی ایجاد کند.
شکاف های خواندن خود را شناسایی کنید
تفکر خود را تا به امروز تحکیم دهید
به طور فعال مطالعه خود را از طریق فرآیندهای انتخاب ، رد و طبقه بندی کتاب ها و مقالات انجام دهید
عادت کنید و با روند تفسیر دانشمندان راحت باشید
دریابید که تحقیقات شما در رابطه با رشته (های) کار شما به چه نتیجه ای می رسد
از طریق نوشتارهای خود ، خود را در گفتگو با دانشمندان دیگر قرار دهید
استدلال خود را برای فضا و اهمیت تحقیقات خود تیز کنید.
کریس هارت نقشه برداری را راهی مهم برای نقشه برداری از ایده ها توصیف می کند.

نقشه برداری ایده ها در مورد تعیین ، روی کاغذ ، جغرافیای تحقیق و تفکر است که در یک موضوع انجام شده است. در یک سطح ، این است که شناسایی آنچه انجام شده است ، چه زمانی انجام شده است ، از چه روشهایی استفاده شده است و چه کسی چه کاری را انجام داده است. در سطح دیگر ، این است که برای شناسایی پیوندها بین آنچه انجام شده است ، برای نشان دادن تفکری که بر آنچه تولید شده تأثیر گذاشته است ( نشان می دهد ).

هارت تعدادی روش برای نقشه برداری از ایده ها ، استدلال ها و مفاهیم ارائه می دهد. این شامل:

نقشه ویژگی ها - ساختن یک برنامه خلاصه از استدلال های ارائه شده توسط یک مطالعه و شباهت ها / تفاوت ها با سایر مطالعات در مورد موضوع
سازه های درخت - نشان دادن نحوه توسعه موضوعات اصلی و مضامین مربوط به موضوعات
نقشه های محتوا - سازماندهی موضوعی به ترتیب های مختلف سلسله مراتبی و
زمان سنجی - نشان دادن توسعه یک میدان با گذشت زمان ، شناسایی چهره های کلیدی و بحث ها.
هر یک از این روشهای نقشه برداری مفید هستند و ممکن است شما بخواهید بیش از یکی از آنها را امتحان کنید تا ببینید که چه کاری می توانند انجام دهند / چه کاری می توانید با آنها انجام دهید. هر یک از چهار نوع نقشه هارت به شما کمک می کند تا اتصالات را در خواندن خود شناسایی کنید و روابط و تأثیرات را در نظر بگیرید. نقشه ها حتی به شما کمک می کنند درمورد مطالبی که خیلی دوست دارید حساس باشید.

برای آمادگی خود در تهیه نقشه ادبیات ، صحبت کردن در مورد مشکلات خود در انتخاب و طبقه بندی متون با همتای دانشمند - شاید یکی دیگر از محققان دکترا ، بسیار مفید باشد. در چنین مکالمات بسیار مفید است که روی لبه های نگران کننده تمرکز کنید - چه چیزی را کنار بگذارید و بگذارید چرا که صحبت کردن در مورد آنچه در داخل و خارج از محدوده است می تواند به شما کمک کند تا آنچه را که فکر می کنید مهمترین سؤال اصلی / مضامین و مضامین اصلی آلمانی هستند را روشن کنید. پروژه خود را

می توانید نقشه های ادبیات را به صورت سریال و در نقاط مختلف در طول دکترا انجام دهید ، تا دوباره و دوباره به مرزها ، ویژگی های برجسته ، مضامین کلیدی و اتصالات فکر کنید. با پیشرفت در تحقیقات خود می توانید "ابزار تفکر" نقشه برداری را به روال خود بسازید ، زیرا همچنان به خواندن و تجدید نظر در درک این زمینه می پردازید.

اگر قبلاً با نقشه بازی نکرده اید ، چرا به آنها پیغام نمی دهید؟

توجه: من هیچ نقشه سوادی برای نمونه ارائه نکرده ام زیرا تغییرات زیادی در مورد نحوه انجام آنها وجود دارد. من نگرانم که هر نقشه ای که تولید کنم می تواند راهی برای انجام آن باشد. من فکر می کنم خوب است که نقشه خود را طراحی کنید. اما اگر می خواهید ایده های اولیه ای بدست آورید ، می توانید تصاویر google را تایپ کنید ، "بررسی ادبیات + نقشه" را تایپ کنید

بازدید : 398
برچسب‌ها :
چه موقع نوشتن از دکتری دیر است؟
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:14

آیا پایان نامه ها ، و تحقیقاتی که از آنها گزارش می شود ، از "تاریخ استفاده" استفاده می کنند؟ آیا زمانی وجود دارد که مانند هویج های قدیمی در قسمت پشت سبزیجات گیاهی ، یک پایان نامه و تحقیقات آن تازه از آن گذشته باشد؟ آیا ما فقط کتاب بزرگ سالخورده را ناخواسته فراموش می کنیم ، آن را فراموش کرده ایم ، و از نظر ذهنی آنرا به همراه زباله های انعطاف پذیر شفاف به پشته آشغال می چسبانیم؟

من اخیراً در مورد پایان نامه قدیمی از من سؤال شده است - خب نه کاملاً ، واقعاً از من سؤال شد که آیا خیلی دیر شده است که کسی از دکتری تکمیل شده در سال 2013 چاپ کند (برای تولید نشریات دانشگاهی).

گرگ واگنر ، فلیکر عوام
گرگ واگنر ، فلیکر عوام

اولین پاسخ من این بود که این یک سؤال غیرممکن است ، زیرا من واقعاً برای گفتن هر معقول ، باید موضوع و زمینه را بدانم ، یا شاید اصلاً چیزی بگویم. اما بعد فهمیدم که چند سوال در آستین دارم ، سوالاتی که شاید بتواند به PhD2013 کمک کند تا تصمیم خودش را بگیرد.
آیا می توانید تحمل بازگشت به پایان نامه را داشته باشید؟ بعضی اوقات احساسات زیادی در مورد پروژه PhD وجود دارد که بازگشت به آن بسیار دشوار است. این پست را مارک کارگریگان ببینیدجایی که او توضیح می دهد که چرا این مورد برای او بود اما به نظر می رسد یک "اتلاف" نیست که یک پروژه تحقیقاتی طولانی مدت را به چیزی تبدیل کند که افراد بیشتری را نسبت به امتحان کنندگان شما و چند خواننده تز دیجیتال بخوانند. از طرف دیگر ، پایان نامه عنوان دکتر را به دست آورد ، و احتمالاً ارزش این را دارد. پایان نامه کار خود را در آنجا انجام داد. آیا برای انجام کارهای بیشتر کاملاً به آن احتیاج دارید؟ اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که واقعاً نمی توانید خود را مجبور به بازگشت به متن کنید ، پس یک انتخاب کاملاً واضح و روشن دارید ... شما هم می توانید در مورد نوشتن از دکتری احساس بدی نداشته باشید ، یا می توانید احساس گناه و عادلانه را متوقف کنید. با چیزهای دیگر ادامه دهید یا البته یک نفس بسیار عمیق بکشید و بنویسید.
آیا این تحقیقات در واقع قدیمی است - آیا نتایج  با چیزی که در آن زمان مهم بود صحبت می کند اما اکنون اینطور نیست؟ اگر چنین است ، آیا راهی وجود دارد که بتوانید داده ها و تجزیه و تحلیل های اقتصادی را به روز کنید تا تحقیقات کلی جریان بیشتری داشته باشد؟ یا می توانید با نتایج خود به عنوان بخشی از تاریخ اخیر رفتار کنید که به درک بهتر وضعیت معاصر کمک می کند؟ در این پایان نامه چه چیزی وجود دارد که ممکن است حساس به زمان نباشد - مثلاً روش یا روش؟ البته در صورت اعمال هر یک از این موارد  ، مجبورید ادبیات خود را به روز کنید تا مطمئن شوید که کارهای قدیمی خود را با آنچه اکنون موجود است ، متصل می کنید.
آیا اکنون کسی چیزی را در همین راستا منتشر کرده است؟  وحشت بدترین. چطور جرات می کنند؟ ولی…. آیا راهی وجود دارد که بتوانید بر مبنای آنچه گفته شده است بنا کنید تا آن را اصلاح یا توضیح دهید؟ آیا زاویه جدیدی وجود دارد که می توانید به تحقیق خود بیاورید که در پایان نامه واقعی نبود ، اما هنوز تحلیل را حس می کند - مثلاً یک نظریه پردازی متفاوت؟ اگر جواب واقعاً خیر است ، باید طولانی و با صدای بلند نفرین کنید ، و سپس حرکت کنید. اما شک دارم که به هیچ وجه نمی توان نجات داد (در ادامه بخوانید).
آیا اکنون وقت دارید که قبلاً نداشتید؟ آیا نوشتن از پایان نامه به این دلیل نبوده که وقت و مکانی برای انجام کار نداشته باشید؟ بعضی اوقات اگر شما بسیاری از قراردادهای کوتاه مدت تحقیقاتی را انجام داده اید ، و شاید نگارش آنها را نیز انجام داده اید ، یا در یک موقعیت تدریس شدید یا یک سری از آنها قرار داشته اید ، گرفتن فضای سر سخت است. نحوه جدا کردن مقالات جداگانه از متن بزرگ را بررسی کنید. این نوشتن به اندازه تفکر مسئله نیست ... کتاب بزرگ برای جمع آوری مدت زمان زیادی طول کشید ، بنابراین جای تعجب نیست که شما به زمان فکر کردن نیاز دارید تا بتوانید نحوه جداسازی دوباره آن را جدا کنید یا دوباره آنرا ارائه دهید. . یک راه خوب برای شروع آن روند بازاندیشی (اما تنها راه) کار روی یک طرح نشر نیست، برای کاغذهایی که بیشتر به آن علاقه دارید ، یک متن خلاصه متن بنویسید و سپس هر روز که می توانید کاغذ را در قسمت هایی از اندازه نیش بزنید مرتب کنید.
آیا برای ایجاد رکورد ثبت نام برای پیشنهاد ، باید از پایان نامه بنویسید یا نشان دهید که در یک حوزه خاص تخصص دارید؟  در این صورت ، اولویت شما این است که طبقه بندی کنید برای انجام کارهای "نمایه" موردنیاز ، ابتدا باید مقاله را تهیه کنید و در کجا باید منتشر شود. بعد از بررسی دقیق ترین مقاله ، می توانید ترتیب سایر مقالات را دنبال کنید. باز هم ممکن است یک طرح نشر یک استراتژی مفید باشد.
آیا شما از طرف مدیر خط خود تحت فشار قرار می گیرید که از پایان نامه بنویسید؟ آیا این فشار به حدی است که با نوشتن چیز دیگری ممکن است از آن جلوگیری شود؟ یا آیا این است که شما باید نوشتن پایان نامه را انجام دهید تا انواع مختلفی از فرآیندهای مدیریت عملکرد مشخص شود؟ اگر مورد دوم باشد ، فقط ممکن است برای گرفتن کاغذ ، هر کاغذ ، مسئله ای که می توانید سریعتر از آن بنویسید ، خارج از ASAP باشد ، بنابراین باید چیزی را انتخاب کنید که آشکارا قابل بازیابی باشد.
گفتگو درمورد آنچه باید با یک یا دو مربی معتبر بنویسید ، تقریباً همیشه مفید است ، افرادی  که هیئت مدیره صداگذاری برای شما خواهند بود تا در مورد همه چیزهای علمی صحبت کنید. من فکر نمی کنم که پرونده "دکترا قدیمی" دانشگاهی باتجربه و با اعتماد به نفس داشته باشد. بنابراین ، PhD2013 ، ممکن است خیلی خوب باشد که شخصی را پیدا کنید که بتوانید به او اعتماد کنید و چت راجع به آنچه می توان از یک پروژه تحقیقاتی استخراج کرد ، ممکن است که از تاریخ استفاده آن خارج نشود ، گپ بزنید. شش سؤال فوق ممکن است چنین گفتگو را آگاه سازد.

اکنون ، وقتی سوال پایان نامه قدیمی را گرفتم ، باز هم تجربه خودم را بازتاب دادم. من اخیراً دوباره مورد استفاده قرار داده ام - بازیافت شده شاید یک کلمه بهتر باشد - یک استدلال خاص که من برای اولین بار در مقطع دکتری خود (که مدتها قبل در حال حاضر است) ایجاد کردم. من همچنین برخی از تجزیه و تحلیل ها را از دکترا استفاده کردم زیرا در سطح انتزاعی بود که هنوز هم با وقایع معاصر صحبت می کرد. این استفاده مجدد برای یک کتاب روش ( روش های مبتنی بر مکان برای تحقیق در مدارس) بود) و مطالب قدیمی ، و همچنین به عنوان نکته کتاب ، واقعاً نشان می دادند که من برای مدت طولانی در این روش خاص کار کرده ام. و من فقط در این دقیقه مشغول بازسازی بخشی از تحلیل محتوا هستم که در سال 2014 در مورد آموزش رهبری انجام دادم - تحلیل هنوز خوب است ، اما اوضاع تغییر کرده است. بر این اساس ، این بحث اکنون مطرح است که این تحلیل به من / ما کمک می کند تا وضعیت فعلی را بهتر درک کنیم.

به عنوان یک اصل ، من حدس می زنم که همیشه به مفهوم بازیافت توجه می کنم. من کاملاً مطمئن هستم که اگر انرژی و فضای سر داشته باشید ، همیشه می توانید چیزی را از مقطع دکترا بازیابی کنید. اما فقط تجربه شخصی من را به عنوان راهی برای رفتن به PhD2013 انتخاب نکنید. سؤال از دیگران به غیر از من درباره تجربیاتشان در استفاده از "داده های قدیمی" می تواند برای شما مفید باشد.

برای این منظور ، و از آنجا که نمی خواهم یک وضعیت "من این کار را کردم ، بنابراین شما هم می توانم تحمل کنم" ، آیا سایر خوانندگان حامی تجربه استفاده از یا بازیافت تحقیق "قدیمی" دارند؟ من مطمئن هستم که PhD2013 مشتاق شنیدن حرف های شما برای گفتن است.

بازدید : 401
برچسب‌ها :
معرفی یک مقاله ادبیات
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:13
مقدمه یک مقاله ادبیات کار خاصی دارد که باید انجام شود - خواننده باید اطمینان یابد که بررسی مورد نیاز است ، یعنی مقاله دارای یک هدف است و خواندن آن برای آنها مهم است. خواننده همچنین می خواهد بداند که این بررسی به صورت منظم و کامل صورت گرفته است. همه اینها از طریق مقدمه انجام نمی شود ، اما برخی از این کار مهم "قانع کننده خواننده" است.
 
این دو متنی است که من در دوره های نوشتن استفاده می کنم تا مکالمه ای راجع به راه معرفی مقالات ادبیات استفاده کنم. در خواندن این مثالها و سؤال از اینکه نویسنده چه کاری انجام می دهد - و البته خواندن مقالات اضافی که مخصوص حوزه شماست - خواهید دید که حرکت اساسی در معرفی مقاله ادبیات عبارتند از:
 
 مشکلی را ایجاد کنید که باید درباره آن بیشتر بدانیم. این حکم است.
استدلال کنید که تحقیقات پراکنده ای وجود دارد که باید در مورد این مسئله جمع شود ،
استدلال كنيد كه جمع كردن ادبيات به يك امر مهم دست خواهد يافت ، شايد براي آنها اين اهميت كار است.
 برخی از سؤالات گسترده یا مضامین ارائه شده در این مقاله را ارائه می دهد.
به پیامدهای کار ادبیات بپردازید - بنابراین چه و اکنون چه.
البته همه مقالات از همه این حرکات استفاده نمی کنند. به عنوان مثال ، آنچه که در هر دو مثال زیر مشترک است کار گسترده محلی است که برای ایجاد ضمانت بررسی آثار منتشر شده باقی مانده (بیشتر از همه 1-3) و (4) ارائه جزئیات مربوط به سؤالاتی که مقاله می پرسد و پاسخ می دهد.
 
یک نکته: این است مهم به خواندن آنچه در میان مقالات شایع است، اما آن را نیز بسیار مفید در مورد چگونه شما ممکن است تمبر خود را بر روی یک کاغذ منابع را نه تنها منطبق با حرکت، بلکه نوشتن در سبک خود را قرار داده و فکر می کنم و صدا بنابراین فکر کنید ، در حالی که به این مثالها می پردازید ، چگونه خودتان این مقدمه ها را نوشتید.
 
مثال اول
 
ویکتوریا ویبک (2014): تقویت یادگیری ، ارتباطات و تعامل عمومی در مورد تغییرات آب و هوا - برخی از درس های ادبیات اخیر ، تحقیقات آموزش محیط زیست ، 20 (3) 387-411
خلاصه:
 
در این مقاله پیام های کلیدی برای نظریه و عمل آموزش محیط زیست از بررسی ادبیات تحقیق اخیر در مورد ارتباطات تغییر آب و هوا (CCC) و آموزش ارائه شده است. این موضوع بر نحوه درک زبان آموزان از علوم آب و هوا پیام های مربوط به تغییرات آب و هوا ، زمینه های ارتباطی برای آموزش تغییرات آب و هوا ، موانعی که می توان درگیر شدن مردم با موضوعات مربوط به تغییرات آب و هوایی و چگونگی رفع این موانع یافت. 92 مطالعه همکار بررسی شده است. تجزیه و تحلیل در اهداف و استراتژی های CCC ، و چگونگی رفع موانع با توجه به یافته های تحقیق در مورد: (الف) محتوای CCC ، (ب) تجسم ، (ج) فریم بندی ، و (ت) تقسیم مخاطب ، تمرکز دارد. این مقاله نتیجه می گیرد که CCC و آموزش و پرورش باید موانع تعامل عمومی را در چندین سطح به طور همزمان برطرف کنند. توصیه می کند که دانشمندان آموزش محیط زیست توجه جدی را به نحوه برخورد با حواس و حوزه های نمایندگی معطوف کنند. عوامل اجتماعی فرهنگی و پیچیدگی های توسعه سواد علمی با توجه به چارچوب های تفسیری و درک قبلی که توسط مردم در محیط های آموزش غیر رسمی تحمل می شود.
 
مقدمه مقاله به این روش ادامه می یابد:
 
امروزه کاملاً مورد تأیید قرار گرفته است که تغییرات آب و هوا یکی از بزرگترین چالش های پیش روی بشریت است (اشنایدر 2011). از آنجا که انتظار می رود تغییرات آب و هوایی برای بسیاری از شهروندان در سراسر جهان عواقب شدیدی داشته باشد ، پول و تلاش زیادی برای آموزش علل و دلایل تغییرات آب و هوایی و چگونگی رفتار افراد متجاوز برای کاهش و انطباق با آب و هوای متغیر سرمایه گذاری شده است. برای بیش از یک دهه ، دانشمندان علوم اجتماعی ، درک عمومی از تغییرات آب و هوایی را مورد مطالعه قرار داده اند ، به عنوان مثال ، تجزیه و تحلیل کرده اند که آیا افراد متعهد علم آب و هوا را درک می کنند یا سوء تفاهم را درک نمی کنند (به عنوان مثال Etkin and Ho 2007؛ Seacrest، Kuzelka، and Leonard 2000؛ Sterman and Sweeney 2002، 2007 ) نگرش افراد به استراتژی های مختلف اقدام (به عنوان مثال Ohe و Ikeda 2005) و موانع درگیر شدن مردم در تغییرات آب و هوا (به عنوان مثال لورنزونی ، نیکلسون-کول ، و ویتمارس 2007). دانش به دست آمده از چنین مطالعاتی برای آگاهی از تحقیقات در زمینه ارتباطات علمی و آموزش زیست محیطی و همچنین کمپین های اطلاعاتی / ارتباطی در مورد اقلیم که توسط سازمان های دولتی ، سازمان های غیردولتی و اتحادیه اروپا سازماندهی شده است ، استفاده می شود. متن و ضمانت را پیدا کنید.
نویسندگان صدور - تغییر آب و هوا - و اهمیت آن را بیان می کنند . مشکل از نیاز به آموزش عمومی ایجاد شده است. برخی از انواع تحقیقاتی که وجود دارد تشریح شده است و همچنین کاربردهایی که برای آنها گذاشته شده است - اطلاع رسانی در زمینه تحقیقات و کمپین های عمومی.
 
این مقاله با هدف ارائه بینش به مربیان محیط زیست در زمینه های ارتباطات تغییر آب و هوا (CCC) و درک عمومی از تغییرات آب و هوایی است. این زمینه ها با تئوری و تمرین آموزش محیط زیست ارتباط دارند زیرا آنها بینشی در مورد چگونگی درک زبان آموزان از مسائل مربوط به آب و هوا ، چگونگی تغییر اوضاع در گفتمان رسانه ای ، چگونگی موانع موجود برای مشارکت عمومی در تغییرات آب و هوا و چگونگی این موانع قابل حل است. از این رو ، تاریخ و آینده CCC می تواند در طراحی آموزش زیست محیطی تأثیر بگذارد ، در درجه اول در تنظیمات غیر رسمی که افراد متبحر خارج از چارچوب رسمی مدارس می آموزند. نویسندگان استفاده دیگری را برای انواع تحقیقاتی که به آنها انجام داده اند پیشنهاد می کنند - یعنی اطلاع رسانی به آموزش محیط زیست در محیط های غیر رسمی با افراد غیرمجاز. این حکم بررسی ادبیات و مقاله است.
 
 
این مقاله به بررسی CCC می پردازد و مضامین مکرر در ادبیات و همچنین آینده های احتمالی CCC و آموزش را مورد بحث قرار می دهد. به ویژه ، این مقاله به سؤالات زیر می پردازد:
• زمینه ارتباطی برای CCC چیست؟
 
• اهداف CCC برای تشویق مخاطبان ، همانطور که در مقالات علمی مشخص شده است ، چیست؟
 
• موانع تعامل عمومی در تغییر اوضاع چیست و چگونه می توان برطرف شد؟
 
• چه پیام های کلیدی از ادبیات CCC می تواند مربوط به زمینه آموزش غیر رسمی در مورد تغییر اوضاع باشد؟
 
 
 
تمرکز
نویسندگان اظهار داشتند كه این مقاله مروری بر ادبیات است و سؤالاتی را كه در مقاله به آنها پرداخته می شود ، تفصیل می دهد . خوانندگان ممکن است فرض کنند که اینها سؤالاتی هستند که اساس کار ادبیات بوده است. در این مرحله هنوز مشخص نیست که آیا این سؤالات ساختار مقاله را نیز تشکیل می دهند (بطور کلی بله). هدف مقاله - برای اشاره به آینده های احتمالی برای رشته خود نیز ذکر شده است.
 
جزئیات جسد در چکیده و همچنین استدلالی که آورده شده است. این در مقدمه تکرار نمی شود.
 
مثال دو
 
کریستین گرینوو و بنجامین گلیسون (2012) توییتر: توییت به عنوان یک عمل جدید سوادآموزی ، انجمن آموزشی ، 76: 4 ، 464-478.
خلاصه:
 
این مقاله توییتر را تعریف می کند؛ ویژگی ها ، امکانات و کاربردهای معمول را تشریح می کند. و "صدای جیر جیر" را به عنوان یک تمرین سوادآموزی ، شامل سواد سنتی و جدید ، و تأثیرگذاری بر تنظیمات یادگیری غیر رسمی و رسمی ، مفهومی می کند. همچنین ارائه شده است یک مرور کلی از سوادهای سنتی و جدید ، و بینش از اسکن ادبیات تحقیق تا به امروز در مورد صدای جیر جیر به عنوان یک عمل سواد آموزی. نویسندگان زمینه های تحقیق و چالش های انجام چنین تحقیق را تشریح می کنند.
 
در مارس 2012 ، نیویورک تایمز عنوان اصلی را با این سؤال ضمنی عنوان کرد: "اگر توییتر یک کار ضروری است ..." (پرستون 2012). در این مقاله استدلال می شود كه سواد دیجیتالی به عنوان مهارت مورد نیاز تبدیل می شود زیرا كارفرمایان به طور فزاینده خواهان كارمندان با رسانه های اجتماعی می شوند. اگر می دانید چگونه می توانید یک انجمن در توییتر ایجاد کنید ، خود را در فیس بوک ارائه دهید ، با مسائل عمومی از طریق YouTube® ، شبکه در Foursquare® به اشتراک بگذارید ، و خلاقیت های خود را در اینستاگرام به اشتراک بگذارید از جمله سوادهایی است که برخی کارفرمایان انتظار دارند
افراد باید برای تأمین شغل یا پیشرفت در مشاغل ، مربیان و محققان آموزشی خود ، در کمک به مردم در ارزیابی و پرورش بهترین شیوه های نقشی نقش داشته باشند. نظریه پردازی و مطالعه بهتر در مورد اشکال و عملکردهای ارتباطات رسانه های اجتماعی و ارتباط آنها با برنامه درسی سوادآموزی موجود ، برای تعریف و الگوبرداری از شیوه های نوید سواد دیجیتالی برای دانش آموزان ما لازم است.
 
متن و ضمانت را پیدا کنید.
مقدمه مقاله زمینه استفاده از عناوین رسانه را برای زمینه ادبیات فراهم می کند. نویسندگان از گزارش رسانه ها برای تعیین اهمیت موضوع مورد نظرشان - اهمیت رسانه های اجتماعی به عنوان سواد دیجیتال استفاده می کنند. نویسندگان اظهار داشتند که محققان آموزشی باید موضوع را جدی بگیرند - این حکم مقاله آنهاست. آنها سپس به طور خاص بیان می کنند که چه کاری باید توسط محققان آموزشی انجام شود - یک توضیح واضح تر - نویسندگان توضیح می دهند که این حکم به عنوان یک برنامه علمی است - ما باید بیشتر بدانیم ، باید بدانیم که در حال حاضر چه چیزی وجود دارد. این می تواند جایی باشد که نویسندگان به صراحت اظهار داشتند که این یک مقاله ادبیات است.
 
این مقاله با تمرکز بر یک شکل رایج در رسانه های اجتماعی: توییتر یک قدم در این مسیر را پیش می برد: توییتر. ما شیوه های صدای جیر جیر را از طریق لنزهای تئوری های جدید سواد در نظر می گیریم تا از موارد زیر سؤال کنیم: (1) چگونه جوانان از توییتر استفاده می کنند به صورت رسمی یا
تنظیمات یادگیری غیررسمی و با چه نتایجی؟ (2) آیا می توان صدای جیر جیر را یک شیوه سوادآموزی جدید دانست؟ (3) چگونه شیوه سواد آموزی در توییتر با شیوه های سنتی سوادآموزی که معمولاً در برنامه های درسی مبتنی بر استانداردها تأکید می شود ، هماهنگ است؟
 
 
 
تمرکز
نویسندگان توجه ویژه خود را نشان می دهند - استفاده از توییتر توسط جوانان. آنها دقیقاً آنچه را که در مقاله ارائه می دهند - که به عنوان سؤالی که پرسیده می شود- بیان می کنند ، می گویند. (در این مرحله هنوز کاملاً مشخص نیست که این یک مقاله ادبیات است و این سؤالات از طریق بررسی تحقیقات موجود باید به آنها پاسخ داده شود.) نویسندگان همچنین به طور خلاصه دیدگاه نظری خود ، نظریه های جدید سواد را بیان می کنند.
 
ما "صدای جیر جیر" را به عنوان یک تمرین سوادآموزی ، شامل سواد سنتی و جدید ، مفهوم سازی می کنیم. ابتدا ویژگی های متمایز ، جمعیتی و کاربردهای مشترک این فضای اجتماعی و فنی را بیان می کنیم. در مرحله بعدی ، مروری بر سنتی و جدید ارائه می دهیم
سوادآموزی و ارائه بینش از اسکن ادبیات تحقیق تا به امروز در توییتر به عنوان یک روش جدید سوادآموزی. سوم ، ما مناطق مورد استفاده و غیر حاصل را برای تحقیق و چالش های انجام انواع تحقیقاتی که از آنها حمایت می کنیم ، تشریح می کنیم. درنهایت ، ما به دنبال این هستیم تا درک کنیم که چگونه سوادهای جدید در محیط های آموزشی برای یادگیری بزرگسالان و بزرگسالان اعمال می شود.
 
 
 
طرح کلی
نویسندگان با تمایل نظری خود گسترش می یابند و به تشریح ترتیب موضوعات در مقاله می پردازند . آنها هدف مقاله را مجدداً شرح می دهند - زمینه های جدید تحقیق. این یکی از اهداف مقاله ادبیات است.
 
شاید بیشتر در مقدمه درباره این که این زمینه ها برای تحقیقات جدید چیست بیان شده باشد - خواننده هنوز تصوری چندانی درباره ماده آنچه در آینده است ، ندارد.
 
همچنین بایگانی مقالات ادبیات گمشده را ببینید.
بازدید : 385
برچسب‌ها :
خطرات پیشرو
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:13

استیون اسپیلبرگ معتقد است که فیلمسازان جوان باید استعداد ایده ها و قراردادهایی را که در فیلم های معاصر می بینند درک کنند.

 

Speiberg استدلال می کند که فیلمسازان برای یادگیری از گذشته باید به عقب برگردند. این همه چیز جدید و جدید نیست. آیا این پیام برای نویسندگان دانشگاهی نیز هست؟ خوب ، مطمئناً همه ما از اهمیت تأیید منابع در تحقیقات علمی و نوشتن آگاهی داریم و اگر این کار را نکنیم چه اتفاقی می افتد. طاعون. 

اما درک استعداد صرفاً اجتناب از سرقت ادبی نیست. همچنین در مورد جلوگیری از تولید و تولید مثل باطل است. اگر می خواهیم ادعاهای معتبری را مطرح کنیم ، باید تحقیق خود را بر اساس ادعاهای معتبر پایه گذاری کنیم. بنابراین درک ما از گذشته هایمان برای ما بسیار مهم است. این مهم است که ما از استعداد واقعیت هایی که تحقیقات خودمان را بنا می کنیم ، بفهمیم.

مقاله ای وجود دارد که این نکته را به خوبی نشان می دهد. وقتی روشهای تحقیق را تدریس می کنم ، اغلب از مردم می خواهم که  افسانه های شهری آکادمیک را توسط Ole Bjo Rekdal بخوانند. امروز ، همانطور که من در حال نوشتن این پست هستم ، مقاله دسترسی آزاد است ، اما همیشه اینطور نیست. من می خواهم برخی از مقالات را برای شما نقل کنم تا شما نتیجه ای از استدلال رکدال بدست آورید.

مقاله رکدال مربوط به اسفناج است. همه ما فکر می کنیم که اسفناج برای ما خوب است ، درست است؟ بله ، پاپی و همه آن. خوب معلوم است که اسفناج در واقع برای ما بهتر از سایر سبزیجات سبز نیست. و رکدال مقاله خود را با توصیف چگونگی برانگیختن علاقه خود به اسطوره اسفناج خوب شروع می کند. این اتفاق هنگامی رخ داد که او مقاله ای را خواند که این عقیده را رد کرد که اسفناج حاوی آهن زیادی است و بنابراین یک غذای فوق العاده واقعی بود.

نقل قول زیر ، از جمله مرجع ، از مقاله منتشره توسط K. سون لارسون در مجله پزشکی داخلی گرفته شده است :

"اسطوره از دهه 1930 که اسفناج منبع غنی آهن است به دلیل اطلاعات غلط در انتشار اصلی است: یک نقطه اعشاری مخلوط به 10 برابر بیش از حد از آهن می دهد [هامبلین ، 1981]. (لارسون ، 1995: 448-449) "

ركدال قبل از هر چیز چگونگی نوشتن درباره این سوء تفاهم را در نظر می گیرد.

پس چگونه باید پیامهای مهمی را که از یک جمله واحد در مقاله لارسون آموخته ام ، به درستی منتقل کنم؟ به نظر می رسد زیر متناسب با متن اصلی است:

"این ایده که اسفناج منبع خوبی از آهن است ، اسطوره ای است که در دهه 1930 به دلیل یک نقطه اعشار نادرست متولد شد ، و باعث می شود غلظت ده برابر بیشتر از مقدار واقعی آن باشد."

اما چگونه رکدال چگونه می تواند منشأ این منبع را استناد کند ، تا تصدیق کند که این امر اثبات شده است؟ او باید در یک نشریه آکادمیک بعدی قرار داد؟

در آکادمی ، موارد زیر خوشبختانه روشی بسیار متداول برای انتقال چنین پیامی است:

"این ایده که اسفناج منبع خوبی از آهن است ، اسطوره ای است که در دهه 1930 به دلیل یک نقطه اعشار نادرست متولد شد و باعث می شود غلظت ده برابر بیشتر از مقدار واقعی آن باشد (لارسون ، 1995: 448-449). "

در اینجا ، من به صراحت و صادقانه مستقیماً به منبعی که می توانم آن اطلاعات را پیدا کنم ، مراجعه می کنم و حتی به اندازه کافی مودب هستم که بتوانم شماره صفحه دقیقی را برای خوانندگانی که مایل به تأیید صحت آن هستند ، ارائه دهم ، یا چه کسی ممکن است علاقه مند به کاوش در مورد چیزهای بیشتری برای یادگیری باشد یا خیر. از لارسون. مشکل در این مورد این است که من بخشی از اطلاعات را حذف می کنم: واقعیت این است که اظهارات لارسون مبتنی بر یک منبع کاملاً متفاوت است ، یعنی هامبلین (1981). به عبارت دیگر ، من به مقاله ای اشاره می کنم که من می دانم منبع ثانویه است و بنابراین خوانندگانم را پنهان می کنند که لارسون در واقع فقط 14 سال قبل اطلاعاتی را منتشر کرده است که توسط هامبلین منتشر شده است. یک دلیل خوب برای جلوگیری از استفاده از منابع ثانویه در دانشگاه ها این است که پیام هایی که از چندین لینک عبور می کنند ، تمایل تاسف بار دارند که در طول مسیر اصلاح یا تغییر پیدا کنند ، همانطور که در بازی زمزمه. خوانندگان من در این مورد فکر خواهند کرد که لارسون منبع اصلی است و بنابراین بیانیه من از آنچه در واقع است ، محکم تر و قابل اعتماد تر به نظر می رسد.

اما اگر قرار است ركدال از استناد به منبع ثانویه خودداری كند كه گویی اصل آن است ، پس او باید چه كند؟

یک گزینه جایگزین حتی صادقانه تر مراجعه به منبع من به این روش است:

"این ایده که اسفناج منبع خوبی از آهن است ، اسطوره ای است که در دهه 1930 به دلیل یک نقطه اعشار جاسوسی متولد شد و باعث شد تا غلظت ده برابر بیشتر از مقدار واقعی آن ظاهر شود (هامبلین ، 1981 ، به نقل از لارسون ، 1995 : 448-449). 2 "

این یک روش کاملاً قانونی برای مراجعه به منابع در مواردی است که دستیابی به منبع اصلی دشوار یا غیرممکن است. با این حال ، مجله پزشکی بریتانیا در سال 1981 ، با این وجود ، برای هر کس که دسترسی به اینترنت دارد ، به راحتی قابل دسترسی است. در صورت استفاده از این نوع مرجع در این مورد خاص ، می تواند موردی از تنبلی دانشگاهی باشد ، اما همراه با نهایت صداقت. توضیح دیگر و شاید محتمل تر این است که ما با دانشگاهی سروکار داریم که اهمیت اصل تلاش برای استفاده از منابع اولیه را درک نکرده است تا اثر بازی زمزمه را به حداقل برسانیم. 3

رکدال سپس گزینه دیگری را که گفته است " متاسفانه ... بسیار متداول تر از آنچه که باید آرزو کنیم " در نظر می گیرد. وی می تواند بدون استناد به همبلین (1981 ) مشکل استناد را به هیچ وجه حل کند:

"این ایده که اسفناج منبع خوبی از آهن است ، اسطوره ای است که در دهه 1930 به دلیل یک نقطه اعشار نادرست متولد شد و باعث می شود غلظت ده برابر بیشتر از مقدار واقعی آن باشد (هامبلین ، 1981)."

در این مورد ، من به طور مستقیم به منبعی مراجعه می کنم که با خودم مشورت نکرده ام و با انجام این کار ، من یک دروغ دانشگاهی مرتکب می شوم. همان درجه اعتماد که در مورد جایگزین قبلی وجود دارد ، اما تفاوت در این است که سهام در حال حاضر بسیار بیشتر است. آنچه امیدوارم با این نوع مرجع به دست بیاورم این است که هیچ کس تنبلی من را کشف نخواهد کرد. من به سادگی وانمود می كنم كه بدون تلاش برای انجام این كار ، سعی در مشورت با هامبلین (1981 ) كرده ام. خلاصه ، من مرجع هامبلین را از لارسون ادبی کردم.

پس از بحث در مورد مسئله انتساب ، باقی مانده مقاله عواقب تصمیم رکدال برای شکار پیشرو را ردیابی می کند. ركدال می خواست آنچه را كه به نظر می رسد منبع اصلی آشكاری از اشتباه بودن قدرت غذایی اضافی اسفناج باشد ، پیدا كند. او توضیح می دهد که چرا تصمیم گرفت این کار را در پاراگرافی انجام دهد که باید در ذهن هر دانشگاهی که بیش از حد مضطرب باشد ، به این سادگی باشد که خواندن آنها را به راحتی درک کند.

با این وجود مراجعه به منابعی که مشورت نکرده است می تواند یک تجارت ریسک پذیر باشد. دانشگاهیان ، مانند سایر انسانها ، هر از گاهی به اشتباه تفسیر می کنند یا خطاهایی را مرتکب می شوند که توسط داوران یا ویراستاران همکار کشف نشده است ، حتی در مجلات معتبر مانند ژورنال طب داخلی . هنگامی که چندین نویسنده به طور مستقل از یکدیگر موفق به معرفی یک منبع واحد دقیقاً به همان شیوه نادرست هستند ، توضیحات یک تصادف از نظر آماری بعید نیست ، یا موردی است که نویسندگان از منابع ادبی استفاده می کنند. توزیع های خطی و تفسیرهای الگویی سیستماتیک در واقع به اندازه کافی مشترک هستند که امکان مطالعه شیوع سرقت ادبی و عواقب ناگوار آن را فراهم می سازند.

یادآوری مقاله مربوط به تحقیقات ركدال است كه دقیقاً چگونه اسطوره شهری از تنها میانگین خوب اسفناج كشف شد. او با یک شرح بسیار دقیق به خواننده تعجب آور فاش می کند که " توهین کردن افسانه درباره محتوای آهن غلو شده ، خود اسطوره ای بود " - اما شخصی که مدت ها بعد از ادبیات در مجدداً تکرار می شد ، خود هامبلین اشتباه خود را تصدیق کرد ، و حتی اگر او نیز این کار را انجام داد. تلاشهای زیادی برای جبران اظهارات غلط اصلی او. این یک مطالعه جالب و یک بخش جالب از خواب های آکادمیک است.

نتیجه گیری رکدال همچنین باعث ایجاد مکث برای تفکر می شود. وی اظهار داشت كه در یك محیط دیجیتالی خیلی ساده است كه چیزی مثل اسطوره اسفناج دوباره ایجاد شود (1). او استدلال می کند که

انقلاب دیجیتال برای افشای و کاهش نرخ شیوع شایعات و افسانه های شهری در دانشگاه ها سلاح های شگفت انگیزی در اختیار ما قرار داده است. مشکل این است که از همین دستگاهها می توان برای اهداف دیگری نیز استفاده کرد ، از جمله کمک به آنچه هارالامبوس گاوراس (2002) آنرا "سندرم نویسنده تنبل" نامیده است: انداختن چند کلمه کلیدی به یک بانک اطلاعاتی تا یک لیست چشمگیر از منابع مراجعه شود. که در نگاه اول به راحتی نمی تواند در معرض ثانویه ، نامربوط ، غیرقابل اعتماد یا منابعی باشد که حتی توسط نویسنده خوانده نشده باشد.

این چیزی است که همه ما باید در خاطر داشته باشیم. اثبات مهم است - و همچنین گاهی اوقات بسیار ، بسیار مشکل.

یادداشت

من به دلیل اینکه نسخه آنلاین مقاله را خوانده ام ، تعداد صفحه را برای نقل قول های خود از Rekdal نداده ام. در صورت وجود چه مسائلی ایجاد می شود؟

اینها منابع رکدال هستند - و توجه داشته باشید که من جز اولین مورد را نخوانده ام ، بنابراین ممکن است مشکلی را که می خواهم گزارش دهم را تحریک کنم!

Gavras H (2002) انتساب نامناسب: "سندرم تنبلی نویسنده". مجله آمریکایی فشار خون 15 (9): 831
Hamblin TJ (1981) جعلی! مجله پزشکی بریتانیا 283 (6307): 1671 - 1674. موجود در: http://www.bmj.com/highwire/filestream/351132/field_highwire_article_pdf/0/167
Larsson KS (1995) انتشار داده های دروغین از طریق استناد ناکافی. مجله طب داخلی 238 (5): 445-450
و (1) یکی از اسطوره های علمی اغلب تکرار شده این است که اکثریت قریب به اتفاق مقالات ژورنالی به سختی مورد استناد قرار نمی گیرند - رکدال همچنین اشاره می کند که این اسطوره از کجا و چگونه آغاز شده است.

بازدید : 378
برچسب‌ها :
امروز هیچ نامه ای نیست
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:13

هفته گذشته ایمیل دانشگاه پایین آمد. و هفته قبل هر دو بار صبح دوشنبه. می دانید ، دوشنبه ، روزی که روان شدید می شوید تا بعد از آخر هفته به کار خود برگردید. وقتی حدود ساعت 6.30 از خواب برخاستم ، ایمیل خاموش بود - حدود ساعت 9 صبح دوباره برگشت.

همانطور که معلوم می شود ، تمام دستگاههای الکترونیکی نبودند که دستگاه های تلفن همراه را خراب کردند. فقط تلفن همراه ... بنابراین کسانی از ما که در خانه کار می کنند یا شاید در قطار باشند ، با کافئین ترجیح می دادند و منتظر بودند. تلفن ها و رایانه های لوحی برای اولین ارتباط روز دیگر ، دیگر از طریق سرور ویرایش نشده بودند. ما ، البته ، به طور موقت ، سرور کمتری داشتیم.

و عجیب ترین احساس بود. صندوق ورودی مرده یک مخزن سابق. صندوق ورودی که متوقف شده است.

من می دانستم که جایی نامه جمع شده است ، اما من نمی توانم آن را ببینم. علاوه بر این ، من نمی توانم تصمیم بگیرم که چه چیزی را نادیده بگیرم و چه چیزی برای شرکت در آن شرکت کنم. انگار کسی برای من تصمیم گرفته بود همه چیز را خاموش کند. من از هم جدا شدم ، مارونیزه شدم و از تماس با دیگران جدا شدم. خوب ، با معدود افرادی که در واقع می خواستم با آنها صحبت کنم.

برونو جیرین ، فلیکر عوام ، 
برونو جیرین ، فلیکر عوام ،

اما به طور جدی چرا نگران شدم از خودم پرسیدم. بیشتر آنچه در صندوق ورودی یک شبه من بوده است ناخواسته است - کاهش قیمت سفر به مکانهایی که قبلاً بوده ام ، کاهش قیمت سفر به مکانهایی که هرگز نمی خواهم به آن بروم ، کاهش قیمت لباس هایی که من نمی توانم از خارج از خانه ببینم. پوشیدن و احتمالاً حتی در داخل آن ، بلیط های تئاتر را کاهش نداد و نشان می داد که نمی خواهم به آن بروم. و البته ایمیل های مربوط به کنفرانس هایی که من علاقه ای به آنها ندارم ، مجلات که نمی خواهم بخوانم چه رسد به انتشار آن در ... و همچنین یک اتفاق جالب عجیب و غریب که نمی توانم به آن دسترسی پیدا کنم زیرا خاطرات من پر از سرریز است.
همانطور که ناتوانی خود را برای پاسخگویی در نظر گرفتم ، عقلانی کردم - معقول نیست که مردم انتظار پاسخ فوری را داشته باشند - حتی اگر این کار اغلب انجام می شود. اگر چیزی واقعاً فوری باشد ، آنها فقط صبر می کنند ، مگر نه؟ و اگر واقعاً مهم باشد ، آنها همیشه می توانند به من زنگ بزنند یا به سادگی…. اوه آویزان من هنوز فیس بوک و توییتر دارم. اگر آنها واقعاً از من می خواستند می توانستند من را صدای جیر جیر کنند یا DM کنند. و اگر من واقعا می خواستم، من هنوز هم می تواند فقط در مورد هر توجه داشته باشید تماس بگیرید.

در حقیقت ، من درباره عدم ارسال نامه الکترونیکی کمی دلگیر و توئیت کردم ، و با یک همکار مبادله ای اندک داشتم. این تأیید کرد که من هنوز به طور الکترونیکی متصل شده ام. من واقعاً قطع نشدم ، من بخشی از شبکه ماندم.

اما هنوز هم عجیب است. تقریباً گویی من تنها و رها شده ام. مسخره من می دانم. و علامت مطمئنی که من در برابر انتظارات نهادی نهادین که من در تمام ساعات روز و شب در دسترس خواهم بود ، تسلیم شده ام. بلکه شواهدی وجود دارد که من عادت دارم - یک وابستگی دیجیتال - و این که من به نوعی قلاب شده ام.

یادآوری می کنم که وقتی پسر شماره یک برای اولین بار یک تلفن همراه را به دست آورد ، به نظر می رسد اوقات زیادی را صرف برقراری اتصالات می کند - شما در آنجا هستید ، من اینجا هستم ، در طی دو دقیقه چیزهایی را مشاهده می کنید. من به شوخی می کردم که او و همرزمانش مانند نهنگ هستند - آنها از امواج صوتی استفاده می کردند تا مطمئن شوند که آنها می دانند هر کس دیگری در هر دقیقه از روز است. آنها همیشه این حس را داشتند که نسبت به همه افراد در کجا هستند - شما در آنجا هستید ، من اینجا هستم.

فهمیدم که الان فرقی ندارم. بنابراین معذرت خواهی معذرت خواهی شماره یک پسر من می بینم که در واقع محتوای آنچه که در ایمیل گفته می شود مهم نیست ، این واقعیت است که در صورت تمایل می توانم به سرعت ارتباط برقرار کنم و اگر می خواهند با من صحبت کنند با کسی تماس بگیرم. من ترجیح می دهم از طریق تلفن صحبت از ایمیل کنم ، اگرچه ایمیل به هیچ وجه شکل و شکل دیگری جایگزین چهره به چهره نمی کند.

اما به نظر می رسد که ایمیل به بخشی از من تبدیل شده است - و نه به روشی که شخصیت ویلیام گیبسون از طریق جسمی کاشته دیجیتال به صورت جسمی به وب متصل شود.

اوه عزیزم. لازم است کاری در این باره انجام دهم. من مطمئن هستم که می توانم خودم را در دست بگیرم. برای شروع ، من اغلب از بررسی ایمیل امتناع می کنم. اکنون. من واقعاً همین الان.

اکنون از صفحه کلید دور شوید.

بله من می تونم این کار را انجام دهم. من فقط باید قبل از ترک آن برای بقیه روز ، ابتدا ایمیل خود را بررسی کنم ..

بازدید : 360
برچسب‌ها :
اعترافات یک داور انتزاعی کنفرانس خرچنگ
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:12

جاناتان داونی مترجم ، پژوهشگر و نویسنده کنفرانس مستقر در ادینبورگ اسکاتلند است. دکترای وی در دانشگاه هریوت وات بود و انتظارات ذینفعان مترجمان را مورد بررسی قرار داد. او اخیراً زندگی وی را پشت سر گذاشته است. وی به عنوانjonathanddownie توییت می کند.

شخص عزیز که این چکیده را نوشت

من واقعاً می دانم که زندگی دانشگاهی چقدر سخت می تواند باشد. من همچنین می دانم که بیشتر خلاصه های کنفرانس حدود یک ساعت قبل از مهلت (یا یک ساعت بعد از آن بسته به سخاوت کمیته برگزار کننده) با عجله ناامیدانه از بین می رود. همه ما عجله داریم ، از جمله من و به همین دلیل می خواستم این نامه را برای شما بنویسم.

قبل از اینکه هر چیز دیگری را بگویم ، باید با پذیرش فروتنانه شروع کنم. هرچقدر که من از سفر نیرو لذت ببرم و به همان اندازه که برخی از ما می توانیم با بازخورد زیاد دست و پا برویم ، ما بازرسان کارفرمایان نیستیم. ما دستورات خود را از کمیته برگزار کننده می گیریم.

به عنوان مثال ، اندکی به عقب * ، من در یک کنفرانس بزرگ ، خلاصه مطالب را برای یک صفحه هدفمند مرور می کردم. دستورالعملهای ما کاملاً واضح بود ، کلیه خلاصه های مربوط به پنج مورد را علامت گذاری کنید ، استحکام علمی ، ارتباط (برای کنفرانس و تابلو) و کیفیت کلی چکیده را در نظر بگیرید و سپس گزارشی را با توصیه ها ثبت کنید.

به نظر می رسد آسان است اینطور نیست

مثلاً از این چکیده استفاده کنید. عنوان هم هوشمندانه و هم هیجان انگیز است. کاش می توانم در مورد متن هم همین را بگویم. شروع با یک ادعای بزرگ یک ایده ایده آل است اما تنها در صورتی موثر است که بتوانید آن را در محدوده چکیده خود اثبات کنید. و نه ، درج تصادفی اشاراتی به دانشمندان بزرگ ، حساب نمی شود. ما به داوران نظیر مراجعات شما عجله کردیم که مرتبط باشند خشن ، می دانم

18123558616_37b980861d_o.jpg
الفبای کنفرانس: Y برای شما واقعاً لازم نیست

حال ، در اینجا خلاصه ای با تفاوت وجود دارد. شما می خواهید اصلی باشید ، من آن را می گیرم ، اما من اطمینان ندارم که عدم خواندن فراخوان پیشنهادات به حساب نمی آید. به اندازه کافی عجیب ، من در واقع تماس پانل را با یک همکار نوشتم ، بنابراین ما اطمینان حاصل کردیم که آن را بسیار آسان می کند تا مردم بدانند که ما چه می خواهیم (ما به هر حال فکر می کنیم). ما حتی لیستی از سوالات را برای شما فراهم کردیم که سعی کنید به آنها پاسخ دهید.

در آخرین حساب من ، شما توانستید دقیقاً به هیچ یک از آنها پیوند دهید. در واقع ، شما حتی توانستید مطلبی بنویسید که مربوط به هیچ یک از مضامین صفحه نیست. شاید شما آن را برای یکی از پنل های دیگر منظور کرده باشید ، اما ما فقط وقت آن را نداریم که آن را تشخیص دهیم و از آنجا که من برخی از دیگر داوران صفحه را می شناسم ، از این فکر که می خواهم آن را برای صاف کردن بریزم ، ناراحتم. ببخشید ، این شمع رد برای شماست.

بعد از یک فنجان خوب چای ، این یکی را پیدا کردم. من بسیار دوست داشتم دوست داشتم که این چکیده را به عنوان یک 5 از 5 خوب اما برای یک موضوع کوچک نشان دهم. من کاملاً مطمئن نیستم که منظور شما چیست. همه ما عذاب دانشگاهی و پروازهای مربوط به اصطلاحات اصطلاحات خود را دوست داریم ، اما اگر شما و من هر دو بدانیم منظور شما از اصطلاحات کلیدی شما به شما کمک می کند. بسته به این که پنل آن چقدر پر است ، ممکن است من به شما شک و شکیبایی را بدهم و آن را برای کمیته سازمان دهی تماس برقرار کنم یا ممکن است فقط دکمه رد را بزنم. یکی دیگر از مطالب خوانده شده ، ترجیحاً توسط یک سخنران بومی زبان کنفرانس ، و شما یک کفش در آن هستید.

در اینجا ، از طرف دیگر ، یک شاهکار واقعی است ، و من فقط این را نمی گویم ، زیرا شما به کارهای من استناد می کنید (یک ترفند مرتب برای یادآوری ، اگر شما یک نظر دهنده را می شناسید یا حتی بعضی از آنها را کمیته علمی می دانید). این کاملاً نوشتاری است ، ادعاها و یافته های خود را به وضوح بیان می کند ، با تئوری درگیر است و حتی خواندن را سرگرم می کند. همه اینها در زیر 300 کلمه. ببینید ، قابل انجام است!

پس از چند چکیده خوب مانند آن ، ما به موارد پیچیده ای بر می گردیم و صادقانه بگویم ، این مواردی هستند که بیشتر وقت من را می گیرند. این چکیده وجود دارد که استناد به کنفرانس و مضامین پانل (خوب) را نشان می دهد ، فقط برای اینکه به مواردی برگردانید که فقط مربوط به مماس باشد یا کاملاً بی ربط است ، بستگی به این دارد که آخرین فنجان چای من اخیراً چقدر بود.

چکیده ای وجود دارد که بسیار جذاب به نظر می رسد اما به هیچ عنوان نظریه ای یا تحقیقات مرتبط یا حتی زمینه های گسترده تر را ذکر نمی کند. و سپس یکی از این موارد وجود دارد که نکات خوبی را ارائه می دهد اما می تواند همه ادبیاتی را که ذکر می کند به اشتباه سوق دهد. من احتمالاً مجبور خواهم شد که آن یکی را رد کنم ، زیرا نمی خواهم کمیته برگزار کننده با من اذیت شود.

حتی در بدترین روز من اعتراف می کنم که چیزی مثل 25٪ چکیده های ارسال شده فوق العاده خواهد بود ، 25٪ به من برای رسیدن به قلم رد کردن من و 50٪ در جایی میان قرار دارند. هیچ دلیلی وجود ندارد که 50٪ یا حتی 75٪ چکیده ها نتوانند درخشان باشند. در واقع ، من بررسی هایی را با همکاران انجام داده ام که در آن ما به سختی رد هرگونه خلاصه خوانی را انجام دادیم. و من دیگران را انجام داده ام که مرا ناامید کرده و از وضعیت حوزه خود ناامید شده ام.

به طور خلاصه ، من با سه چیز فروتنانه می خواهم: شغل خود را با شفافیت و مرتبط بودن آسان کنید ، با جالب بودن و فکر کردن بودن ، کار خود را سرگرم كنم و با استناد به من ** یا كسی در كمیته علمی ، نفس خود را سست كنم. ) از همه اینها ، آنها به من اجازه می دهند به یک دلیل داوری (و بعضاً صندلی تابلو) بشوم.

مال شما

دکتر کرابی چکیده چکیده

* در واقع ، این مجموعه ای از چندین تجربه است که جزئیات دقیق چکیده ها تغییر یافته و برخی از موضوعات مشترک در یک پرونده واحد ادغام شده است. شما ایده را می گیرید.

** این امر در مورد همه داوران انتزاعی صدق می کند. همه ما دوست داریم ببینیم که از کارهایمان استفاده می شود.

این را به اشتراک بگذارید:

بازدید : 405
برچسب‌ها :
صحبت از "سهم" یک مقاله ژورنالی
نویسنده : اعظم چارباشلو سه شنبه 19 آذر 1398 - 4:12

این یکی از راهکارهایی است که من در کارگاههای نویسندگی مقاله خود از ژورنال استفاده می کنم. من از شرکت کنندگان می خواهم در مورد سهمی که می خواهند ارائه دهند صحبت کنند. ننوشتن. صحبت.

مردم قبل از شروع برنامه ریزی واقعی در مورد آنچه می خواهند انجام دهند صحبت می کنند.

به نظر می رسد این یک روش مفید برای پیشبرد خصوص برای افرادی است که در ژانرهای ژورنال استاندارد کم تجربه هستند. صحبت کردن فرصتی اضافی برای فکر کردن در مورد آنچه ، چرا و چگونه مقاله به دست می آید ، می دهد.

من همچنین اغلب مردم را به تجزیه و تحلیل مقالات ژورنالی به عنوان بخشی از این فرایند می کشم. بخوانید و سپس صحبت کنید ، ترتیب روز است. می توانید ببینید که چگونه در این اسلایدهای نوشتاری اخیر پیش می رود.

بازدید : 405
برچسب‌ها :
صفحات وب
از دیگر مطالب ما هم دیدن فرمایید!
درباره وب
About Us
آمار سایت
Statistics
آنلاین :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته گذشته :
بازدید ماه گذشته :
بازدید سال گذشته :
کل بازدید :
تعداد کل مطالب : 17
تعداد کل نظرات : 0